Sam Ghandchiسام قندچي بازهم درباره ی یک راه حل ساده برای اصلاح طلبان ایران

سام قندچی

http://www.ghandchi.com/4379-iran-islamic-reformers.htm

مطالب مرتبط:  0     1     2     3      4     5     6     7      8     9     10     11     12     13     14     15     16     17     18     19     20     21     22     23     24     25     26     27     28     29      30     31     32     33     34     35     36

 

iran-islamic-reformers

 

کمتر از دو سال بعد از شکست جنبش سبز و حدود 11 سال پیش مقاله ای از صاحب این قلم منتشر شد تحت عنوان «پیشنهاد یک راه حل ساده برای اصلاح طلبان ایران» که مورد استقبال بسیاری از فعالان پیشین اصلاح طلب قرار گرفت هرچند رهبران اصلاح طلبان به بحثی که مطرح شد بی اعتنایی کردند! اصل بحث بسیار ساده بود اینکه اصلاح طلبی را کنار بگذارند و از «سکولار دموکراسی» حمایت کنند! در این سالها، به همه ی زوایای «بحث اصلاح طلبی» و «بحث سکولار دموکراسی» در اپوزیسیون ایران پرداخته شده و نیازی به تکرار بحثها نیست و در واقع به استثناء برخی اصلاح طلبان پیشین نظیر آقای مصطفی تاجزاده که هنوز خود را نه با رژیم اسلامی بلکه با اپوزیسیون نزدیک می دانند و با اینحال خود را اصلاح طلب می خوانند، بقیه آنهایی که در گذشته خود را اپوزیسیون اصلاح طلب می خواندند و همچنان در اپوزیسیون هستند، امروز اساساً با «جنبش سکولار دموکراسی ایران» همراه هستند و نه با جریان اصلی بازمانده از دوران اصلاح طلبی یعنی «حزب اتحاد ملت ایران اسلامی» (آنهم با نامی کریه که «ملت ایران» را به اصطلاح "ملت ایران اسلامی" قلمداد می کند)! در نتیجه این چند کلمه برای امثال آقای عباس عبدی نیست که نه تنها در سال 1396 با رژیم اسلامی برای سرکوب خیزش دی ماه 96 همکاری کردند بلکه یک ماه و نیم پیش به جای محکوم کردن کشتار کودکان توسط رژیم، بحثهای صد من یک غاز راه انداخته و آقای عباس عبدی می گفت گویا فقط بچه های مدرسه ای در خیزش 1401 شرکت دارند و نه عموم مردم! امروز هم که پدر و مادرهای کشته شدگان خیزشهای 96 و 98 و خانواده های همان کودکان به قتل رسیده در خیابانهای ایران در چند ماه اخیر، دارند در این سالگرد خیزش آبان 98 * حماسه آفرینی می کنند، این آقای عبدی یک کلمه در محکومیت رژیم اسلامی نمی گوید و نمی بیند که فداکاری های مردم در این انقلاب 21 ایران به روشنی یعنی مردم ایران، جمهوری اسلامی را نمی خواهند وقتی بارها در خیابانها شعار «جمهوری اسلامی نمی خوایم نمی خوایم» را، فریاد زنده اند وقتی گلوله باران شده اند، دیگر این مردم چه کار باید بکنند که آقای عباس عبدی تحلیلگر اصلاح طلب اسلامی بفهمد مردم ایران «"جمهوری" اسلامی» نمی خواهند!

 

اما برای دوستانی نظیر آقای تاجزاده در میان اصلاح طلبان پیشین که هنوز با این جریان وداع نگفته اند، اجازه دهید دوباره چند موضوع را مرور کنیم. واقعیت اینکه اصلاح طلبی اسلامی در ایران از اول ابداً شباهتی با اصلاح طلبی امثال کانت نداشت که برخی سکولارهای قلابی بیهوده این دو را مشابه اعلام می کردند تا همکاری خود را با این جریان توجیه کنند و در حقیقت همان 20 سال پیش این نگارنده «اصلاح طلبی اسلامی» را به روشنی در مقاله ای، «اصلاح طلبی ارتجاعی» اعلام کرد، و همان سکولارهای قلابی، مقاله ی مورد اشاره را در اینترنت تا سالها سانسور کردند! و مهمتر آنکه اساساً «اصلاح طلبان بیشتر ضدسکولار هستند» و به همین دلیل اصلاح طلبان اسلامی در همه ی این سالها حتی برای حق سکولارهای حامی خود جهت کاندید شدن در انتخاباتهای رژیم اسلامی نیز، یک کلمه هم نگفتند و نجنگیدند! اصلاح طلبان از روز اول تأسیس جمهوری اسلامی در سرکوب زنان نقش پلیس خوب را برای کوکلاکس کلانهای اسلامی ایفا کردند موضوعی که به روشنی 4 سال پیش در مقاله ای تحت عنوان «حجاب، حزب الله، کوکلاکس کلانهای اسلامی و سياست جداسازی؛ دوگانه ی خشونت و عقب نشینی جامعه» توضیح داده شد؛ و همان کاری است که امروز در زمان مبارزه ی تاریخی زنان ایران علیه حجاب اجباری، امثال عباس عبدی ها همچنان در خدمت کوکلاکس کلانهای اسلامی انجام می دهند! همچنین نمی خواهم همدستی امثال عطا مهاجرانی را با رژیم برای قتل محمد ثلاث و زنان درویش و دیگر کارهای این همدستان قاتلان مردم ایران را پای همه ی اصلاح طلبان بنویسم، با اینهمه تصور همه ی اصلاح طلبان از اینکه این رژیم هنوز با «قدرت تبعی» حکومت می کند سالهاست آشکار شده که اشتباه؛ و در 4 ماه اخیر به وضوح دیدیم که این رژیم فقط با قدرت سرنیزه هنوز در حاکمیت باقی مانده است!

 

موضوع اختلاف نظر سکولار دموکراتها و اصلاح طلبان در مورد «قدرت، مذهب، و اصلاح طلبان جمهوری اسلامی»* سالهاست بحث شده و روشن است اما این اختلافات نظری نتایج عملی دارد و مشخصاً در زمان جنبش سبز دیدیم که چگونه به رغم آنکه پیش از آن نقش آیت الله رفسنجانی در قتلهای زنجیره ای کاملاً روشن بود، بازهم اصلاح طلبان همانوقت از آیت الله رفسنجانی بعنوان امیرکبیر ایران نام می بردند و رهبران جنبش سبز، رفسنجانی را نماینده ی خود در مذاکرات با رژیم حاکم معرفی کردند! و حتی بعدها نیز که به دلیل اشتباهات رهبران اصلاح طلب، جنبش سبز شکست خورد، بازهم وقتی «سؤالی از اصلاح طلبان درباره خبر دستور میرحسین موسوی به حزب الله لبنان برای اجرای فتوای قتل سلمان رشدی» پرسیده شد، هیچوقت پاسخی ندادند! شخصاً به رغم همه ی این واقعیات بازهم بعدها در نوشتاری تحت عنوان «نتایج نابودسازی براندازان و سرکوب اصلاح طلبان»، نه تنها نابودسازی براندازان بلکه سرکوب اصلاح طلبان را توسط رژیم بعد از شکست جنبش سبز محکوم کردم و از آغاز جنبش سبز نیز همراه سکولار دموکراتهای دیگر، حمایت همه جانبه از جنبش سبز انجام دادم و در کنار دوست عزیزم دکتر اسماعیل نوری علا که همه ی زحمت تأسیس و پیشبرد جریانی بنام «سکولارهای سبز» را در آن دوران متحمل شد، تا توانستیم برای پیروزی آن «انقلاب ناتمام» تلاش کردیم با اینکه رهبری آن در دست اصلاح طلبان بود! متأسفانه رهبران اصلاح طلبان طی انقلاب 21 ایران که رهبری آن در دست سکولار دموکراتها بوده، در خیزش دی ماه 96 نه تنها حمایتی از آن خیزش که در 125 شهر ایران بود به عمل نیاوردند بلکه همانطور که اشاره شد برخی از آنها نظیر آقای عباس عبدی به رژیم در سرکوب آن خیزش کمک کردند! در خیزش 98 نیز اساساً اصلاح طلبان سکوت کردند! البته لازم به تذکر است که بعد از تحریم انتخابات سال گذشته، در ارتباط با خیزشهایی که بود در مورد برخورد آقای میرحسین موسوی در پی نوشت و یادداشتی چند ماه پیش تحت عنوان «سؤالی از میرحسین موسوی» در مورد برخورد مثبت برخی رهبران دیگر اصلاح طلب دوران جنبش سبز توضیح دادم که نیازی به تکرار نیست! با بهترین آرزوها برای همه ی مردم ایران در این روزهای سرنوشت ساز انقلاب 21 ایران و امید آنکه همه ی دوستان اصلاح طلب پیشین که همچنان خود را اپوزیسیون رژیم اسلامی حاکم بر ایران محسوب می کنند راه حل ساده ای را که 11 سال پیش و دوباره امروز در این مقاله مورد بحث قرار گرفت، مدنظر قرار دهند!

 

در پایان اجازه دهید یک سناریو فرضی را در نظر بگیریم که اصلاً بحثی تئوریک نیست! فرض کنیم شما یک مسلمان اصلاح طلب اسلامی هستید. می دانیم خیلی از اصلاح طلبان ایران علاقه ی خاصی دارند خودشان یا فرزندانشان به آمریکا، کشورهای اروپایی، استرالیا یا کانادا مهاجرت کنند یا دستکم برای ادامه ی تحصیل به این کشورها بروند. آیا اگر برخی از این کشورها به جای سکولار بودن، که هستند، اصلاح طلب مسیحی شوند، بازهم شما ترجیح می دهید به آن کشور مهاجرت کنید؟!

 

به امید جمهوری آینده نگر دموکراتیک و سکولار در ایران،

 

سام قندچی

IRANSCOPE
http://www.ghandchi.com

26 آبان 1401
November 17,
2022

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


 

متون برگزیده
http://featured.ghandchi.com

متون برگزیده سام قندچی

 

 

برای حزب جمهوریخواهان سکولار دموکرات و آینده نگر ایران
http://www.ghandchi.com/futuristparty/index.html

 

 

 

SEARCH