Sam Ghandchiسام قندچي دولت و دموکراسی، ویرایش دوم
سام قندچی

http://www.ghandchi.com/2425-state-and-democracy.htm

State and Democracy

http://www.ghandchi.com/263-StateDemocracy-plus.htm

مطلب مرتبط: 1   2   

 

state-democracy

 

پیشگفتار

این نوشته را به دوست عزیز آقای مهدی خانبابا تهرانی تقدیم می کنم که از نوشتار "نقدی بر تئوری دولت مارکسیستی و آنارشیستی" که لینک آن در پانویس اول (1)، درج شده و  8 ماه پیش منتشر شد، استقبال کرد و به تعمیق بحث یاری رساند. همچنین لینک نوشتار دیگری را تحت عنوان "بعد از دموکراسی، چگونه از بازتولید استبداد در ایران جلوگیری کنیم" که پنج ماه پیش به دعوت دکتر اسماعیل نوری علا برای شماره ششم گیتی مداری نشریه حزب سکولار دموکرات ایرانیان نوشته شده، در پانویس دوم (2)، در زیر آورده ام که به این مطلب مرتبط است. ویرایش نخست این مطلب 16 سال پیش در شهریور ماه 1382 بطور خیلی محدود، منتشر شد. از آن تاریخ چند نوشته دیگر از این قلم در مورد این موضوع منتشر شده که در پانویسهای زیر ملاحظه می کنید.

 

دولت و دموکراسی
 در تاريخ مدرن دو تـئوری اصلی در زمينه مسأله دولت ارائه شده اند.
 
تـئوری اصلی اول، تئوری ليبراليسم است که جان لاک طرح کرد (3) و به عنوان تئوری سه قوه شناخته شده است. اين تئوری، دولت را فرآيند سه قوه مقننه، مجريه، و قضائيه ميشناسد و دموکراتيک يا استبدادی بودن دولت را حاصل تفکيک سه قوه، نحوه کنترل و توازن متقابل آنها (4)، و بالاخره وجود و توان نهادهای قضاوت مردم ميداند. تئوری دولت ليبرال دموکراسی، بعدها توسط دانشمندانی نظير جان استوارت ميل، کارل پوپر، و جان رالز بيشتر تکامل يافته است. پوپر در کتاب "جامعه آزاد و دشمنان آن" نشان داد که دموکراسي يا استبداد ارتباطی به اين ندارد که چه فرد (نظريه افلاطون) يا چه طبقه ای (نظريه مارکس) حکومت ميکند، بلکه بستگی به اين دارد که چگونه حکومت ميشود و سيستم حکومتی چيست و این نظریه خود را با مثال برکناری ریچارد نیکسون از مقام ریاست جمهوری در آمریکا به نمایش می گذارد. امروز در دوسال دولت ترامپ شاهد حرکت مشابهی در آمریکا در ارتباط با دولت ترامپ هستیم (5) که صرفنظر از موافقت یا مخالفت با ترامپ نشان دهنده این ویژگی دموکراسی آمریکایی است که کارل پوپر برای آن اهمیت درجه اول قائل بود (6).

معيار اصلی
برای دموکراسی از دیدگاه پوپر نه حکومت قانون بلکه وجود نهادهای قضاوت مردم برای تصميم گيری و نفی تصميم ها است و می گوید "
دموکراسی حکومت مردم نیست، قضاوت مردم است" (7) و حتی نگرشی از دموکراسی را که در برخی مدارس و دانشگاه ها بعنوان حکومت مردم درس می دهند مضر می داند و می گوید که وقتی جوانان ببینند که این حرف دروغ است به آنارشیسم می رسند. پوپر با مثالهایی نظیر برنامه اتمی دولتها نشان می دهد که اصلاً مردم نمی توانند چنین تصمیمهایی را بگیرند و این تصمیمها را متخصصین می گیرند و رهبران سیاسی آنرا به کار می بندند و مردم فقط بر مبنای نتیجه این طرحها، قضاوت کرده و نمایندگان خود در پارلمان یا رؤسای جمهور را در انتخابات بعدی دوباره انتخاب می کنند یا نمی کنند، یا حتی در مواردی نظیر پایین کشیدن پرزیدنت ریچارد نیکسون از مقام ریاست جمهوری در آمریکا، رأی خود را پس می گیرند.

در نتيجه وقتی فاشيسم هيتلری قانوناً در آلمان به قدرت رسيد و ارگان قضاوت مردم رايشتاگ را تعطيل کرد، ديگر نبايستی از چنين دولتی چون حکومت قانون است بمثابه دموکراسی ياد کرد. بستن ارگانهای قضاوت مردم، يعنی پايان دموکراسی چرا که دموکراسی معنایش حکومت مردم نیست بلکه قضاوت مردم است که در آنجا با اقدام هیتلر سد شد گرچه هیتلر با رأی آزاد به قدرت رسید. به همینگونه در رژیم اسلامی ایران در دوران سید محمد خاتمی گرچه در انتخابات به رغم عدم حمایت رهبر انتخاب شد، اما ارگانهای قضاوت مردم هر روز مورد تجاوز اوباش رژیم کوکلاکس کلان اسلامی (8)، قرار داشتند و مورد فروهرها و قتلهای زنجیره ای قابل ذکر است که دولت در برابر این نیروها، سرفرود آورد و آزادی دانشجویان را نیز محدود کرد و در برابر زندانی شدن آنها هیچ مقاومتی نکرد و با اینحال نام دولت آقای خاتمی را بخشی از اپوزیسیون چپ و لیبرال ایران، حکومت قانون و دموکراسی اسلامی گذاشته بودند، که گوئی دموکراسی بود!

 

به موضوع تئوريک برگردیم. آنچه مهم است اينجا ياد آور شویم این است که نحوه نگرش تئوريسين های ليبراليسم به موضوع دولت، باعث شده است که آنها موضوع تکامل دولت را جدی بگيرند، و جديدترين اين بحث ها امروزه در زمينه «بالوت اينيشتيو» یا «انتخابات از طریق رأی مستقیم» است که پایین تر بحث خواهد شد که دموکراسی مشارکتی است، اما در مقابل، سوسياليستها دولت را نهاد پايان يافته ای تلقی کرده و تکامل آن موضوع توجه آنها نبوده، که لازم است مختصری در مورد آن، یعنی در مورد تئوری دولت سوسیالیستی، بحث کنیم.
 
تـئوری دولت سوسیالیستی که مارکس طرح کرده بعنوان تئوری طبقاتی دولت شناخته شده است و در نوشتار  "
اندیشه مارکسیستی و مونیسم -یکتاگرائی" (9)، به تفصیل مورد بحث قرار گرفته است. این تئوری، دولت را ابزار قهر طبقه حاکم ميشناسد و دو عنصر اصلی آنرا قدرت نظامی و بوروکراسی تلقی ميکند. اين نظريه هدف بشريت را نابودی دولت ميداند، هر چند آنارشيستها (10) نیز خواهان نابودی فوری دولت بودند، اما مارکسيستها در مرحله سوسياليسم، خواهان ديکتاتوری پرولتاريا و در مرحله بعدی يعنی کمونيسم، خواهان نابودی دولت بودند. در نتيجه هیچگاه موضوع تکامل دولت مبحث جدی فکری تئوریسين های سوسياليست نبود، و چگونگی دستيابی سریعتر به نابودی دولت مشغله فکری آنها بوده است (11).

 فردريک انگلس در کتاب "سوسياليسم از تخيل تا علم،" در توصيف دولت آرمانی کمونيسم آنرا به صورت دستگاه اداری مسؤل مديريت آرمانِ «از هرکس به اندازه توانش و به هر کس به اندازه نيازش» ميداند، و تمرکز قدرت در دست اين سازمانِ مديرت، مساله ای برای انگلس نيست، چرا که به تصور تئوری سوسياليستی، علت وجودی دولتِ سرکوبگر، وجود طبقات است و در نتيجه برای جامعه بی طبقه، مساله تمرکز يا عدم تمرکز قدرت، اهميتی ندارد. و با همين منطق در مرحله ماقبل کمونيسم، استبداد مطلق پرولتاريا توجيه شده و براحتی از شعار ديکتاتوری پرولتاريا دفاع شده است. اگر مارکس فقط اين نتيجه منطقیِ تئوری دولت سوسياليسم را به روشنی در "نقد برنامه گوتا" نوشته و سوسيال دموکرات های آلمان آنرا مخفی کرده بودند، به عوض لنين آنرا با افتخار به عنوان بزرگترين دستاورد تئوری دولت مارکسيسم اعلام نموده و پشتيبانی جدی از ديکتاتوری پرولتاريا، به وجه مشحصه لنينيسم و استالينيسم مبدل شد. در واقع مدل کمون پاريس و شوراهای لنينی تبلور نفی تفکيک سه قوه در مارکسيسم و اجازه دادن به يک گروه مرکزی است، که به عنوان نماينده طبقه کارگر، کنترل و توازن سه قوه را به نفع قوه مجريه از بين برده، و دولتهای کمونيستی مخوف ترين رژيم های استبدادی را در جهان ايجاد کردند. بحث کائوتسکی در این رابطه در نوشتاری در یادبود لنین که تحت عنوان "اپیتاپ" همان زمان منتشر شده خواندنی است (12).
 
نتيجه ديگر نفی تفکيک سه قوه و نفی مکانيسم های کنترل و توازن قدرت بنفع قوه مجريه، اين شد که در رژيم های کمونيستی، ايدئولوژی حاکمان بلامنازع، به ايدئولوژی دولت، تبدیل شد، و شوراها به حکومتهای شبه دينی کمونيستی تبديل شدند. و بعدها تئوريسین های بعثی سوريه و عراق و تئوريسين های اسلامی مصر و ايران از آن پيروی کردند. نفوذ تئوری دولت کمونيسم در افکار بعث و سيد قطب و خمينی و مجاهدين به وضوح آشکار است. اين حکومتهای ايدولوژيک گوئی تبلور شاه-فيلسوف های انديشه افلاطون هستند که خمينی آنرا آشکارا در کتاب ولايت فقيه خود ذکر کرده است وليکن با بهره گيری از مارکس البته با جايگزينی مستضعفين بجای پرولتاريا. لازم به یادآوری است که موضوع روحانيت شيعه و دولت خود مبحث مفصلی است که در فصل پنجم کتاب "ایران آینده نگر" بحث شده است (13).


کارل پوپر در کتاب "جامعه باز و دشمنانش" به تفصيل نشان داده است که انديشه دولت افلاطون و مارکس در اين موضوع يکسانند که هردو بر عليه انديشه تفکيک، کنترل و توازن سه قوه هستند، هرچند يکی با پرچم نخبگان و ديگری با پرچم طبقه کارگر. پوپر نشان می دهد که موضوع حکومت دموکراتيک «که» نيست بلکه «چه» است. يعنی سوال اين نيست که چه کسی، نخبه يا طبقه برتر، بلکه سؤال چکونگی سيستم حکومتی است. يعنی نحوه کنترل و توازن قدرت است که دموکراسی را از استبداد تفکيک ميکند (14).

و اما از کمبودهای تئوری سه قوه (15)، اينکه نهادهایی نظیر رسانه ها اساساً در این تئوریها جایگاه معینی ندارند و درباره آن بعداً خواهیم گفت. همچنین نهادهای جديدی در غرب شکل گرفته اند که براحتی دريکی از سه قوه نميگنجند. بانک مرکزی در آمریکا یکی از این نهادها است. حتی از همان اول تأسیس جمهوری نوپا در آمریکا، ديوان عالی کشور در آمريکا چنين بود و بالاخره قانون اساسی آنرا در قوه مقننه قرار داد و نه قوه قضائيه وهمچنين آنرا انتخابی نکرد. به باور این قلم این تصمیم بنیانگذاران آمریکا اشتباه بوده و ضروری است که دیوان عالی کشور هم نهادی انتخابی باشد (16). دیگر آنکه امروز بويژه موئسسات فراملی اينگونه بغرنجند و طرحهای نوينی ميطلبند. و کماکان همانگونه که آينده نگر معروف فرانسوی برتراند ژوونل بحث کرده است (17)، موضوعاتی نظيرنزديکی اعضای یک حزب به يکديگر، حتی وقتی در قوای مختلف هستند، تفکيک قوا را در سيستم سه قوه کاهش ميدهد. در عين حال بايستی ذکر کنم با وجودِ این کاستی ها، تئوری سه قوه کماکان بيشترين تکامل را در دويست سال گدشته نشان داده است.
 
در چند دهه اخير در غرب در فراسوی دموکراسی پارلمانی، دموکراسی مشارکتی رشد کرده است. يکی از برجسته ترین نماد اين تحولات، بالوت اينيشتيو یا انتخاب از طریق رأی مستقیم است (18)،  به اين معنی که با جمع آوری تعداد معينی امضا ميتوان مثلا قانون جديدی را به عنوان «مژر» یا «پراپوزیشن» در هر ایالتی، به رای مستقیم مردم گذاشت. در نتيجه غير از روش پارلمانی، این طريق دوم برای قانون گذاری برای اين ایالتها است. رشد کامپيوتر و اينترنت امکان توسعه دموکراسی مشارکتی را با شتاب زيادی افزايش ميدهد.

 

در پایان باید اشاره کنم که رسانه ها، نقش بیشتر و بیشتری در دموکراسی ها پیدا کرده اند و موضوع رسانه ها برای ایران بطور جداگانه در نوشته ای تحت عنوان "تغییر رژیم در ایران و ژنرال های رسانه ای"  (19) بررسی شده است. اما از نظر تئوریک بررسی جامعی را از جایگاه رسانه ها در دموکراسی های جهان می توان در کارهای گالبریت دید و لطفاً مراجعه کنید به نوشتار "گالبریت، آناتومی قدرت، و دموکراسی در ایران" که لینک آن در پانویس آمده است (20). همچنین بحث در مورد جامعه مدنی در این نوشتار مطرح نشده و نظریه هگل در مورد دولت و جامعه مدنی در "یادداشتی کوتاه در مورد دولت و جامعه مدنی" (21) مورد بررسی قرار گرفته است. موضوع مذهب و رابطه آن با دولت و دموکراسی نیز در نوشتار «جمهوری آینده نگر» بحث شده که به خوانندگان مطالعه آن توصیه می شود (22).
 

 

به امید جمهوری آینده نگر دموکراتیک و سکولار در ایران،

 

سام قندچی

IRANSCOPE.COM
http://www.ghandchi.com

بیست و سوم دی ماه 1397
January 13, 2019

*ویرایش نخست این مقاله در تاریخ 13 شهریور ماه 1382 برابر با نوزدهم ماه سپتامبر سال 2003 منتشر شده است.

 

 

پانویس:

 

1. نقدی بر تئوری دولت مارکسیستی و آنارشیستی

http://www.ghandchi.com/2070-teorie-dolat.htm

 

2. بعد از دموکراسی، چگونه از بازتولید استبداد در ایران جلوگیری کنیم
http://www.ghandchi.com/2191-regeneration-of-a-tyranny.htm
http://isdmovement.com/Gitimadari/Gitimadari-Nr-6.pdf#page=38
http://ghandchi.com/Gitimadari-Nr-6.pdf#page=38
After Democracy, How to Prevent Regeneration of a Tyranny in Iran
http://www.ghandchi.com/2191-regeneration-of-a-tyranny-english.htm
   

 

3. جان لاک، کاتولیکها، دموکراسی و جهان بینی ها
http://www.ghandchi.com/2086-john-locke.htm 
John Locke, Catholics, Democracy, and Worldviews
http://www.ghandchi.com/2086-john-locke-english.htm

 

4.  Check and Balances in Iran
http://www.ghandchi.com/82-Checks_and_Balances.htm

 

5. در سال اول ترامپ، دموکراسی آمریکا استقامت خود را دوباره ثابت کرد
http://www.ghandchi.com/1801-us-democracy.htm 
In Trump's First Year, US Democracy Proved again to be Resilient
http://www.ghandchi.com/1801-us-democracy-english.htm

 

6. What is Modern Democracy
http://www.ghandchi.com/92-democracy.htm

 

7. دموکراسی حکومت مردم نیست، قضاوت مردم است
http://www.ghandchi.com/313-Judgment.htm
Democracy is Not People's Rule, It is People's Judgment
http://www.ghandchi.com/313-JudgmentEng.htm

 

8. کوکلاکس کلان اسلامی

http://ghandchi.com/islamic-kkk.htm

 

9. اندیشه مارکسیستی و مونیسم -یکتاگرائی - ویرایش دوم
http://www.ghandchi.com/2055-Marxism.htm
Marxist Thought & Monism - Second Edition
http://www.ghandchi.com/2055-MarxismEng.htm

 

10. Anarchism
http://www.ghandchi.com/35-Anarchism.htm
برای نظران رابرت نوژیک و کلاً نظریه پردازان آنارشیست به مقاله زیر مرااجعه کنید

نقدی بر تئوری دولت مارکسیستی و آنارشیستی
http://www.ghandchi.com/2070-teorie-dolat.htm

 

11. بازهم درباره اشتباه بزرگ مارکس و آنارشیستها
http://www.ghandchi.com/2036-marx-anarchists-error.htm
Carl Bildt-Why Marx Was Wrong
https://www.project-syndicate.org/commentary/why-marx-was-wrong-by-carl-bildt-2018-05

 

12. در حاشیه اپیتاپ کائوتسکی برای درگذشت لنین
http://www.ghandchi.com/2107-kautsky-lenin.htm 
Kark Kautsky: Epitaph of Lenin, Vienna, January 28, 1924
https://www.marxists.org/archive/kautsky/1924/01/lenin.htm

 

13. روحانیت شیعه و دولت در ایران

فصل پنجم کتاب ایران آینده نگر: آینده نگری در برابر تروریسم
http://www.ghandchi.com/500-FuturistIran.htm
Shi'a Clergy and Iranian State
Chapter
five of Futurist Iran Book: Futurism vs Terrorism
http://www.ghandchi.com/500-FuturistIranEng.htm

 

14. Forming an Open Society in Iran
http://www.ghandchi.com/206-OpenSociety.htm

مشکل آرمانگرائی نیست، فقدان جامعه باز است
http://isdmovement.com/2018/1118/111918/111918.Sam-Ghandchi-Ideology-is-not-the-main-problem.htm
http://www.ghandchi.com/340-Utopianism.htm
Problem is not Utopianism, it is Lack of Open Society
http://www.ghandchi.com/340-UtopianismEng.htm

دموکراسی حکومت مردم نیست، قضاوت مردم است
http://www.ghandchi.com/313-Judgment.htm
Democracy is Not People's Rule, It is People's Judgment
http://www.ghandchi.com/313-JudgmentEng.htm

 

 

15. Check and Balances in Iran
http://www.ghandchi.com/82-Checks_and_Balances.htm

جان لاک، کاتولیکها، دموکراسی و جهان بینی ها
http://www.ghandchi.com/2086-john-locke.htm 
John Locke, Catholics, Democracy, and Worldviews
http://www.ghandchi.com/2086-john-locke-english.htm

 

16. مقام رییس قوه قضاییه باید انتخابی شود
http://www.ghandchi.com/1019-ghazaaeieh-entekhaabi.htm

 

17. Bertrand de Jouvenel-Nature 0f Future
http://www.ghandchi.com/iranscope/Anthology/Jouvenel.htm

 

18. قانونگذاری با رأی مستقیم و ایران
http://www.ghandchi.com/356-BallotInitiatives.htm
Ballot Initiatives and Iran
http://www.ghandchi.com/356-BallotInitiativesEng.htm

 

19. تغییر رژیم در ایران و ژنرال های رسانه ای
http://www.ghandchi.com/1264-regime-change.htm

 

20. گالبریت، آناتومی قدرت، و دموکراسی در ایران - ویرایش دوم
http://www.ghandchi.com/2062-Galbraith.htm
Galbraith, Anatomy of Power, and Democracy in Iran- Second Edition
http://www.ghandchi.com/2062-GalbraithEng.htm

 

21. یادداشتی کوتاه در مورد دولت و جامعه مدنی
http://www.ghandchi.com/641-StateAndCivilSociety.htm

 

22. ایران-جمهوری آینده نگر-ویرایش سوم
http://www.ghandchi.com/411-FuturistRepublic.htm
Iran-Futurist Republic-Third Edition
http://www.ghandchi.com/411-FuturistRepublicEng.htm  

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


 

متون برگزیده
http://featured.ghandchi.com

متون برگزیده سام قندچی

 

 

برای حزب جمهوریخواهان سکولار دموکرات و آینده نگر ایران
http://www.ghandchi.com/futuristparty/index.html

 

 

 

SEARCH