Sam Ghandchiسام قندچي از حزب توده در انقلاب 57 تا نایاک در انقلاب 21 ایران

سام قندچی

http://www.ghandchi.com/4418-niac-hezbe-tudeh.htm

مطالب مرتبط: 1     2     3     4     5     6     7     8     9     10     11     12     13     14     15     16     17     18     19     20     21     22     23

 

niac-hezbe-tudeh

 

دوستان با سلام و مثل اینکه نمی شود من به دوا و دکترم بپردازم و بیشتر توضیح لازم نیست و این هم یادداشت امروز این نگارنده در وسط وضع بد مجاری ادراری و بدبختی مالی در زندگی شخصی!

 

1.  مشی چریکی در ایران در واکنش به مشی رهبری حزب توده در چپ ایران در سالهای دهه ی 1340 شکل گرفت و همچنین 4 سال پیش از انقلاب 57، در خارج کشور حزب توده از کنفدراسیونِ متحدِ قبل از انشعاب، اخراج شد، با اینهمه حزب توده در آستانه ی انقلاب 57 قادر شد رهبری چریکهای فدایی خلق را در دست بگیرد و بعد از انقلاب هم بالاخره باعث انشعاب در چریکهای فدایی خلق شد که به معنی واقعی کلمه اکثریت آن تشکیلات با رهبران حزب توده سمتگیری کردند و بیخود نام «چریکهای اکثریت» بر خود نگذاشتند چون واقعاً اکثریت رهبران، کادرها و اعضای فداییان بودند، آنهم کسانیکه فعالترین و متفکرترین نیروی چپ رادیکال ایران محسوب می شدند. و به همین دلیل از همان روزهای اول انقلاب 57 یعنی در اسفندماه 1357، نه تنها در رابطه با روز زن و مسأله ی حجاب، بلکه در ارتباط با اعدام سعید سلطانپور و همچنین اعدام شکرالله پاک نژاد، چپ ایران در واکنش به رفتار رژیم اسلامی نوپا غلط عمل کرد که در گذشته در مقالات مختلف بحث کرده ام و نیازی به تکرار نیست. و تازه خود رهبران حزب توده وقتی اعدام مجاهدین در سال 1360 آغاز شد، از اعدام ها حمایت کامل کردند و همچنان با ادامه ی اعدامها که شامل نیروهای سیاسی دیگر هم شد از این حمایت خود از رژیم اسلامی دست برنداشتند، با این وجود رهبرانی از حزب توده نظیر ف.م. جوانشیر نیز که خود او و همسرشان مشخصاً از اعدام ها از همان اول اعدامهای مجاهدین حمایت کرده بودند، چند سال بعد در همان دهه ی شصت به جوخه ی اعدام سپرده شدند! با اینهمه حتی همسر ف. م. جوانشیر، خانم آذر جوانشیر، تا پایان عمر در خارج کشور به همان مشی حزب توده ادامه داد! نیروهای خط 3 در درون چپ اساساً جریان بسیار کوچکی بودند و نظیر چریکها تحت تأثیر حزب توده نبودند، با اینهمه آن نیروها نیز اساساً خط مشی حزب توده را دنبال کردند از جمله اتحادیه ی کمونیستهای ایران در زمان گروگانگیری در سفارت آمریکا دقیقاً همین خط مشی را دنبال کردند، به رغم آنکه بعداً وقتی دیگر جنبش مردم بعد از اعدامهای مجاهدین و جنگ با عراق تضعیف شده بود، اقدام به حرکت سربداران در آمل کردند و جملگی در آن راه جان باختند در عین حال که بسیاری نیز در همکاری با رژیم در زندانها، آبروی سیاسی خود را نیز از دست دادند و به معنای واقعی کلمه این اشتباهات زیگزاگ چپ، فاجعه ی بزرگی در چپ شد که حتی بخشی از چریکهای اکثریت نه تنها پیش از جریان سربداران، خواستار دادن سلاح سنگین به سپاه پاسداران شدند، بلکه بعد هم در همکاری با سپاه پاسداران در جریان سربداران عمل کردند و در قتل عام سربداران نقش داشتند که در گذشته در نوشتاری تحت عنوان «حقایق پنهان دهه شصت» توضیح داده ام. البته یک بخش بسیار کوچک انشعابی اتحادیه ی کمونیستها از همان اول به درستی با گروگانگیری در سفارت آمریکا مخالفت کرد و بعداً نیز اصلاً درگیر طرح هایی نظیر سربداران آمل نشد و کلاً هیچوقت دنبال عملیات چریکی نبود و همواره جریانی «سیاسی کار» باقی ماند. همچنین یک بخش چریکهای فدایی خلق یعنی گروه اشرف دهقانی هیچوقت دنبال مشی حزب توده راه نیافتاد و در حقیقت آنها نه بخشی از چریکهای اکثریت بود و نه اقلیت و برای خودشان مستقل بودند. اما نه تنها گروه اشرف دهقانی، بلکه گروههای دیگر فدایی نظیر اقلیت تا به امروز چندان نیرویی در چپ ایران نبوده و نیستند. بعدها، بعد از آن سالها و تلاشهای سیاسی در ارزیابی از آن دوران، بخش عمده ای از چریکهای اکثریت گام به گام به اشتباه خود پی بردند که چطور مدتها آلت دست حزب توده شده بودند و اکنون بسیاری از این دوستان خیلی آگاهانه در انقلاب 21 ایران که در جریان است عمل می کنند.

 

2. در 40 سال گذشته در خارج کشور اکثریت نیروهای چپ، و حتی هواداران جبهه ملی نظیر نشریه ی انگلیسی زبان وزین «پیوند» که مدتهاست انتشار آن متوقف شده، و بسیاری از آن نیروها در گذشته در کنفدراسیون فعال بودند با جریانی به نام نایاک سمتگیری کردند که در مورد آن به تفصیل در مقالات مختلف توضیح داده ام و نیازی به تکرار نیست و به خوانندگان توصیه می کنم بحثی را که به تازگی در رابطه با حملات نایاک به خانم نازنین بینادی مطرح کردم، حتماً مطالعه کنند که به وضوح نشان می دهد رهبری نایاک نیرویی حیله گر نظیر رهبری حزب توده در 44 سال پیش است که قصدشان کنترل حرکت انقلاب جاری در ایران به سوی اهداف خودشان، از طریق کنترل نیروهای چپ است.

 

3. دعواهای کنونی با نایاک اصلاً ربطی به موضوع تجزیه طلبی یا سلطنت طلبی ندارد. در واقع چپی هایی که همه ی این سالها با نایاک کار کردند حتی یک کلمه در مورد سلطنت و جمهوری بحث نکرده اند و فقط هروقت دعوایی با هم داشتند از این شعارها استفاده کردند بروید و در اینترنت نگاه کنید و ببینید چند مقاله یا پژوهش در مورد موضوع سلطنت یا جمهوری از این افراد می توانید طی همه ی این سالها پیدا کنید. علم کردن بحثهای سلطنت یا تجریه طلبی خدعه گری این جریان است. در حقیقت سران حزب مشروطه ی ایران در نزدیکی کامل با چپ کنفدراسیون سابق در همه ی این سالها همکاری داشتند و در همراهی با نایاک بودند و به همین دلیل همیشه هر نقدی را از نایاک در همگامی با یکدیگر ساکت می کردند.

 

4. در سه روز گذشته چپ کنفدراسیونی سابق مقاله ی لینک شده در اینجا را در حمایت از نایاک و در حمایت از شخص تریتا پارسی رهبر نایاک در همه جا پخش می کنند و حتماً مطالعه کنید که خیلی مهم است و آنوقت برخی دوستان قدیم این قلم، حرفهای مخالفان نایاک را مزخرف می نامند و این تصور را می دهند که گویا این حملات که انجام می دهند به دلیل مسأله ی حرکتهای اخیر سلطنت طلبان و تجزیه طلبان است! در مورد اولی همانطور که اشاره شد سالهاست کنفدراسیونی های سابق و نایاک در همکاری نزدیک با حزب مشروطه کار کرده اند و چنین ادعایی شوخی به نظر میرسد. در مورد موضوع «تجزیه طلبان» دروغ نمی گویند و واقعاً نگرانی آنهاست و در حقیقت این دوستان با از بین رفتن اتحاد شوروی از طریق تجزیه ی آن کشور مخالف بوده و هستند و اعتقاد دارند که بهتر بود شوروی برجای می ماند اما از طریق تجزیه از بین نمیرفت. این نگارنده نیز فکر می کنم در حرف این دوستان حقیقتی وجود دارد و شاید از بین رفتن شوروی از طریق تجزیه، باعث شد که ادامه ی آن رژیم استبدادی توتالیتر توسط پوتین میسر شد و در حقیقت از دیدگاه این نگارنده نیز تجزیه طلبی موضوع ساده ای در جنبش سیاسی ایران نیست و بسیار خطرناک است. شخصاً در گذشته هوادار فدرالیسم استانی بودم ولی حتی آنزمان نیز همیشه با «تجزیه طلبی» مخالف بودم؛ و بعداً هم به این نتیجه رسیدم که اشتباه می کردم و فدرالیسم در ایران آخرش به تجزیه منجر خواهد شد و در حقیقت عاقبتی نظیر شوروی و روسیه برایمان رقم خواهد زد. پس چرا به رغم این موضع، با سمتگیری با نایاک مخالف بوده و هستم. دلیلش این است که هیچگاه در همه ی این سالها حاضر نشدم به هر دلیلی قانع شوم که از تحول مترقی در ایران صرفنظر کنم چه به شکل انقلاب مترقی باشد و چه اصلاحات مترقی! به عبارت دیگر نه تنها با انقلاب ارتجاعی مخالف بوده ام، آنچه در سال 1357، ایران تجربه کرد، بلکه همچنین با اصلاحات ارتجاعی مخالف بوده ام! و در واقع اعتماد خود را به توان فعالان ایرانی برای ایجاد یک «جمهوری آینده نگر دموکراتیک و سکولار»، هیچگاه از دست ندادم و به همین علت در زیر همه ی مقالاتم در همه ی این سالها این عبارت را می بینید. من اهل باندبازی و راضی کردن کسی نیستم و خیلی روشن همه ی این سالها حرفم را زده ام و از دوسال ییش نیز بعد از سخنرانی میهن بان رضا پهلوی که گفتند خود را یک جمهوریخواه می شناسند، از ایشان حمایت کرده و حمایت می کنم. اینکه مردم ایران چه تصمیمی برای آینده ی خود بگیرند دست من نیست و این ریسک را حاضرم قبول کنم و در نتیجه با کسانیکه برنامه هایی چه از نوع پادشاهی خواهی داشته باشند و چه از نوع فدرالیسم، حاضرم کار کنم؛ اما، برعکس آنهایی که در سال 57 زیر پرچم رهبری حزب توده رفتند و اکنون زیر پرچم نایاک رفته و این مقاله ی لینک شده در اینجا را پخش می کنند، ابداً حاضر نیستم بروم زیر رهبری نایاک به دلیل ترس از پیروزی سلطنت طلبان یا پیروزی تجزیه طلبان هرچند همانطور که توضیح دادم نایاک و کنفدراسیونی های سابق، با اولی ها، سالهاست در همکاری نزدیک بوده و هستند! 44 سال است به رغم همه ی فشارهایی که رویم بوده از پا ننشستم و برای انقلاب 21 ایران زحمت کشیدم و به همین دلیل نیز از اول با حزب توده و نایاک سرشاخ شدم وقتی لابیگران رژیم اسلامی و بعد نیز سازندگان نایاک به من می گفتند انقلاب مترقی که من در نظر دارم عملاً به معنی پیروزی سلطنت طلبان و مجاهدین خواهد بود، من هم پاسخم این بود که مبارزه دموکراتیک برای نظرم می کنم و در لیستهایی که خودم درست کردم، به طرفداران رژیم اسلامی، سلطنت طلبان، و طرفداران مجاهدین که بزرگترین مخالفانم بودند، آزادی کامل دادم چون اگر از اول با دموکراسی پیروز نشویم فردا هم با استبداد تلاش خواهیم کرد که در قدرت بمانیم و بگذار زندگی خودم نابود شود ولی راه غلط نمی روم. مقاله ی «اصلاح طلبی ارتجاعی» که شاید بهترین بیان این دیدگاه روشن من بود که ترقی خواهی را از واپسگرایی جدا می کرد، چه با انقلاب باشد و چه با اصلاحات؛ اما، از سوی برخی دوستان خودم سانسور شد و سایتی که خودم بنیانگذار آن بودم را تصرف کردند ولی بازهم از پای ننشستم و امروز هم بیایند و بگویند که من «مزخرف» می گویم و وقتی بارها از همه خواسته ام با من تماس نگیرند، به من تلفن کرده اند و مرا با این الفاظ در پیام تلفنی مورد خطاب قرار داده اند، و بعد هم خواستند به من پول بدهند که پاسخ محترمانه دادم، ولی خجالت بکشند و بدانند که همه ی زندگی ام از هیچ جریان سیاسی یا هیچ دولتی کمکی قبول نکردم و هر کمکی هر وقت از هرکسی گرفتم بدون قید و شرط بود و علناً اعلام کردم و یا هر شغلی داشتم را هم همیشه اعلام کردم و رزومه ام در برابر چشم همگان است و از کسی مخفی نکردم، و حتی نوشته ام که از کمکهای بدون قید و شرط خودِ این دوستان در گذشته در زمان مهاجرت مجدد به آمریکا بهره مند شدم، و تشکر کردم. در نتیجه اگر بعد از 44 سال هنوز من را نشناخته اند، اشکال از خود آنهاست و نه من و اینکه چه کسی مزخرف می گوید را آینده نشان خواهد داد! و اینها هستند که امروز آلت دست جاسوسانی نظیر نایاک هستند! مزخرف آنهایی می گویند که آنهمه سال رهبر جنبش دانشجویی بودند و منتخب آثار استالین را در چاپخانه شان چاپ می کردند و جلوی در کنگره سازمان آمریکا یعنی بخش آمریکای کنفدراسیون، در شهر برکلی می فروختند؛ اما، 44 سال است تنها انتقادی که از خود کرده اند این است که از ماجراهای تصفیه های استالینی خبر نداشتند! چه رهبری بودند که خبر نداشتند و هنوز هم انقدر پر مدعا هستند! مگر مسأله ی استالین موضوع شخصی کسی بوده؛ برتراند راسل کمیته ی رسیدگی به تصفیه های استالین را همان زمانِ دستگیریهای بوخارین و بقیه در سالهای پایانی 1930 پیش از آغاز جنگ جهانی دوم ساخته بود و این دوستان در دهه های پایانی 1960 و 1970 رهبر جنبش دانشجویی در کنفدراسیون بودند یعنی 40 سال بعد!

 

با بهترین روزها برای همه ی مردم ایران و با تأسف از اینکه اکنون مجبورم همچنان به دوا و دکترم برسم و لطفاً انتظار حضور در عرصه ی سیاسی نداشته باشید!

 

 

به امید جمهوری آینده نگر دموکراتیک و سکولار در ایران،

 

سام قندچی

IRANSCOPE
http://www.ghandchi.com

7 بهمن ماه 1401
January 29, 2023

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


 

متون برگزیده
http://featured.ghandchi.com

متون برگزیده سام قندچی

 

 

برای حزب جمهوریخواهان سکولار دموکرات و آینده نگر ایران
http://www.ghandchi.com/futuristparty/index.html

 

 

 

SEARCH