تصورات غلط از نحوه پیروزی خمینی در 1357، باعث توهماتی در امروز است
سام قندچی
http://www.ghandchi.com/2277-darbarehe1357khomeini.htm
پی نوشت 8 آذر 1401: واقعیتی از آخرین روزهای انقلاب 57 که درباره اش حرفی زده نمیشود
پی نوشت 19 خرداد 1400: چگونه رژیم خمینی به قدرت رسید
پی نوشت 4 مرداد 1398: ادامه ی بحث تصورات غلط در مورد انقلاب 57 و پیروزی آیت الله خمینی
پی نوشت 16 بهمن 1397: مقاله زیر چهار ماه پیش نوشته شده است و امیدوارم فعالان کنونی جنبش سیاسی اگر توانستند این مطلب را دقیق مورد مطالعه قرار دهند. پیروزی انقلاب 21 ایران که یکسال است آغاز شده، بدون وجود تشکیلاتی واقعی در داخل کشور که رهبری انقلاب را در دست داشته باشد، امکانپذیر نخواهد بود و تصورات غلط از رهبری انقلاب 57 باعث شده بسیاری از فعالان سیاسی کنونی، ماه های آخر انقلاب 57 را که به ایجاد وحدت گروه ها و شخصیتها صرف شد، برابر تلاشی که برای تشکیلات اصلی رهبری کننده آن انقلاب بود، مساوی فرض کنند که تصوری نادرست است. واقعیت این است که نه تشکیلات ملیون و نه تشکیلات چپ قادر نبودند در انقلاب 57 پیروز شوند اگر که تشکیلات عظیم جامعه روحانیت مرکب از مساجد، مهدیه ها و تکایا در حمایت از انقلاب آنزمان، جایگزین حزب اصلی رهبری کننده نشده بود. اما در انقلاب کنونی که اساساً انقلابی برای جمهوری سکولار دموکرات و آینده نگر است، معادل تشکیلات سنتی روحانیت در جامعه ایران که بتواند جای احزاب سیاسی را پر کند وجود ندارد، و در نتیجه احزاب و سازمانهای علنی و غیرعلنی جمهوریخواه، سکولار دموکرات، و آینده نگر اصل ستون فقرات رهبری کننده این انقلاب خواهند بود، و اساس انرژی جنبش اکنون باید صرف ایجاد و تقویت آنها شود، چه بصورت احزابی با هدف کسب قدرت سیاسی و چه بصورت جبهه واحدی به همراه همه نیروهای سیاسی مخالف رژیم. آن اولی حتی شرط موفقیت دومی است، یعنی وجود احزاب قوی جمهوریخواه سکولار دموکرات و آینده نگر پیش شرط موفقیت برای ایجاد جبهه واحدی مؤثر خواهد بود. اینکه آیت الله خمینی در 1357 توانست با بقیه نیروهای سیاسی، ائتلافی موفق شکل دهد، به دلیل قوی بودن تشکیلات اسلامی تحت رهبری خود او بود. امروز هنوز در داخل ایران نیروی اصلی رهبری کننده انقلاب 21 ایران، همچنان آنارشیستها هستند و این موضوع یک مشکل جدی برای پیروزی انقلاب کنونی است و نیاز به ایجاد احزاب قوی جمهوریخواه سکولار دموکرات و آینده نگر در داخل ایران مهمترین شرط برای پیروزی انقلاب 21 ایران خواهد بود. همانطور که یکسال پیش بحث شد این دست ما نیست که در ایران انقلاب بشود یا نشود، که یکسال است آغاز شده، و دست ما نیست که انقلاب مسالمت آمیز باشد یا نباشد که به رفتار رژیم و مخالفان بستگی خواهد داشت، اما اینکه ما چه اندازه در ساختن احزاب و سازمانهای علنی و غیرعلنی جمهوریخواه، سکولار دموکرات و آینده نگر برای رهبری انقلاب 21 ایران موفق شویم یا نه، به تلاش ما بستگی خواهد داشت وگرنه انقلاب 21 ایران لزوماً پیروز نخواهد شد و اگر شد هم، نتیجه این انقلابی که شروع شده لزوماً به آنچه ما آرزو می کنیم، منتهی نخواهد شد: https://goo.gl/w5rMvF
حدود شانزده سال پیش مصاحبه ای داشتم درباره انقلاب 1357 ایران (1). همان سالها نیز در کتاب ایران آینده نگر، بحثها را در جزئیات بیشتر، باز کردم (2) و متأسفانه در سالهای اخیر به رغم تمایلی که داشتم این امکان را پیدا نکردم که روی ویرایش تازه ای از آن کتاب کار کنم. اما امروز که می بینم برخی تصورات غلط در میان جوانان از نحوه پیروزی آیت الله خمینی مطرح می شود و از آن نتیجه گیریهایی برای انقلاب 21 ایران (3) می کنند، لازم می بینم دستکم یک نکته را در ارتباط با هواداران خمینی در انقلاب 1357، مطرح کنم. این حقیقت ندارد که خمینی بدون تشکیلات در داخل ایران به پیروزی در انقلاب 1357 رسید. شخص خمینی در ایران از سالها قبل تشکیلات ساخته بود، و همه توافقات و اتحادهای زمان انقلاب با نیروهای دیگر داخلی و بین المللی، چه آن اقدامات را فریبکاری و تقیه فرض کنیم و چه نکنیم، با اتکاء به تشکیلاتی بود که طی حدود 20 سال در داخل ایران، ایجاد کرده بود. شخصاً کسانی را از خیلی نزدیک می شناختم که در سالهای بعد از 28 مرداد، نیروی سوم را کنار گذاشتند و به صف هواداران شخص خمینی پیوستند و آبجو خوردن را نیز همانوقت ترک کردند و تا پایان عمر، مؤمنِ مذهبیِ صددرصد بودند، و اکنون هم فوت شده اند. شخصاً روزهای 15 خرداد 1342 را به یاد دارم و 12 ساله بودم و با پدرم به نزدیکی مسجد سید عزیزالله در میدان شاه رفتیم و حتی صدای تیراندازیها یادم است و بعد هم اعدام طیب حاج رضایی. همان قوم و خویشم را نیز به یاد دارم که همان زمان در سه راه ضرابخانه پیش از عزیمت آیت الله خمینی به تبعید، با او دیدار داشت، و 15 سال بعد هم بعد از بازگشت آیت الله خمینی به ایران، به دیدن او رفت. بعد از تبعید آیت الله خمینی از ایران نیز همانها مهدیه ها ساختند و وقتی آیت الله خمینی در عراق بود با سفر به عتبات برایش خمس و زکات می بردند. همه این تشکیلاتهای مهدیه ها، همه آن سالها گسترش پیدا کرد و وقتی حسینیه ارشاد را دکتر علی شریعتی در جاده قدیم شمیران راه انداخت، همین ها صد در صد با او در ارتباط بودند و حمایتش می کردند. البته ساواک هم از دکترشریعتی برای ضربه زدن به نیروهای سکولارِ مخالف رژیم شاه، حمایت می کرد که موضوعی ثانوی است. منظورم این است که همه این تشکیلات سازی ها بیش از 15 سال قبل از سقوط رژیم شاه توسط نیروهای هوادار خمینی در ایران انجام شد. در نتیجه درست است که تشکیلاتهایی نظیر فداییان اسلام و مؤتلفه تروریست بودند، اما این جریاناتی که ذکر کردم تروریست نبودند هرچند کارهای آنها علیه بهاییان در انجمنهای حجتیه دستکمی از تروریسم نداشت. آنها می دانستند که مخالفین سکولار رژیم شاه نظیر این قلم با نظرات مذهبی آنها مخالفیم ولی ما را اذیت نمی کردند. خلاصه منظورم این است که این هواداران خمینی، همینطوری پیروز نشدند و اتفاقاً جریانات چریکی کمونیستی و اسلامی در نزدیکی انقلاب 1357، اساساً توسط رژیم شاه نابود شده بودند، در حالیکه نیروهایی که ذکر شد، و تشکیلاتهایشان در مهدیه ها و مساجد، بسیار نیرومند حضور فعال داشتند، یعنی حدود 20 سال پیش از انقلاب، هواداران خمینی سازماندهی می کردند و مثلاً بسیاری از انجمن های حمایت از زنان بی سرپرست و قرض الحسنه ها را همان زمان همین ها راه اندازی کردند. جبهه ملی در آستانه انقلاب تقریبا از بین رفته بود و دلیلش را خود دکتر کریم سنجابی به من اینطور گفت که جنبش چریکی و حرکت دکتر شریعتی بیش از 10 سال قبل از انقلاب 1357، هواداران آنها را بطرف گروه های چریکی و اسلامی کشید (4). بعد از انقلاب هم روزی که دکتر کریم سنجابی از کابینه بازرگان استعفا داد، شخصاً در محل جبهه ملی در میدان انقلاب (میدان 24 اسفند سابق) بودم که او هم حضور داشت و فقط کمتر از 200 نفر از مردم آمده بودند آنهم وقتی که دیگر انقلاب شده بود و فضا آزاد بود و ترسی هم برای آمدن به آن گردهمایی وجود نداشت. یعنی این اندازه، مقدار نفوذ جبهه ملی در آنزمان بود. ضمناً جریانات چریکی که ذکر شد در سالهای آخرِ قبل از انقلاب، در ایران نابود شده بودند و تازه در یکسالِ بعد از انقلاب توانستند خود را از نو سازماندهی کنند وگرنه در روزهای انقلاب، جریانات چریکی چه کمونیست و چه اسلامی، اصلاً به حساب نمی آمدند. متأسفانه در مورد این واقعیات در زمان انقلاب 1357 حرفی زده نمی شود و برخی تصور می کنند بدون داشتن تشکیلاتِ رهبری، انقلابی به بزرگی انقلاب 1357، هرچند انقلابی ارتجاعی (5)، به پیروزی رسیده است. واقعیت این است که تشکیلات وجود داشت اما نه تشکیلاتِ نیروهای سکولار و لیبرال که به دلائلی که که در کتاب ایران آینده نگر و نوشتار ترقی خواهی در عصر کنونی (6) توضیح داده شده، اساساً نیرویی در برهه انقلاب نبودند.
به امید
جمهوری
آینده نگر
دموکراتیک
و سکولار در ایران
سام قندچی
http://www.ghandchi.com
هفتم مهرماه 1397
September 29, 2018
پانویس:
1. مصاحبه درباره انقلاب 57
http://www.ghandchi.com/377-mosahebeh1357.htm
2. ایران آینده نگر: آینده نگری
در برابر تروریسم، کتابی
آنلاین
http://www.ghandchi.com/500-FuturistIran.htm
Futurist Iran, an Online Book
http://www.ghandchi.com/500-FuturistIranEng.htm
3. انقلاب 21 ایران
4. یادداشتی کوتاه درباره دکتر کریم سنجابی و
لیبرالهای ایران-ویرایش دوم
http://www.ghandchi.com/467-KarimSanjabi.htm
A Short Note about Dr. Sanjabi & Iranian Liberals
http://www.ghandchi.com/467-KarimSanjabiEng.htm
5. از انقلاب ارتجاعی 57 تا قهقرای اصلاح طلبی نود و
چهار
http://www.ghandchi.com/1135-ghahgharaaye94.htm
6. ترقی خواهی در عصر کنونی- متن کامل - ویرایش دوم
http://www.ghandchi.com/352-taraghikhahi.htm
متون برگزیده
http://featured.ghandchi.com
برای حزب جمهوریخواهان سکولار دموکرات و آینده نگر ایران
http://www.ghandchi.com/futuristparty/index.html