Sam Ghandchiسام قندچي بازهم درباره ی فاجعه آفرینی چپ: فدرالیسم و تجزیه طلبی

سام قندچی

http://www.ghandchi.com/4225-chap-tajzieh.htm

مطالب مرتبط: 1     2     3     4     5     6     7     8     9     10     11     12     13     14     15     16     17     18     19     20     21     22

 

chap-tajzieh

 

در دو هفته ی اخیر که به سالگرد انقلاب 57 نزدیک می شویم، مقاله ای از این نگارنده منتشر شد تحت عنوان «چپ، عامل فاجعهء انقلاب 57 و 43 سال بعد»، و چند روز بعد از آن نیز پی نوشتی بر آن مقاله اضافه شد که مشخصاً موضوع جریانهای مشی چریکی در پیش از انقلاب، و آنارشیسم در حال حاضر، بعنوان بخشی از چپ ایران، بررسی شد. همچنین در دو سه روز اخیر مطلبی از این قلم انتشار یافت تحت عنوان «رضا پهلوی، شهریار آهی، مسیح علینژاد و تضمینی که مردم ایران می خواهند»، که موضوع بحث، بیش از آنکه در مورد آقای رضا پهلوی، دکتر شهریار آهی و خانم مسیح علینژاد باشد، در واقع بازهم درباره ی چپ ایران بود که آخرین بار در موردش در 14 مرداد ماه 1400 در نوشتاری بحث شد تحت عنوان «فدرالیسم در خاورمیانه یعنی تجزیه و همچون اسلامگرایی نسخه ای برای نابود شدن ایران»؛ اما، بازهم در مواضع کسانیکه طرف بحث بودند، تغییری حاصل نشد! در نتیجه در اینجا می خواهم بدون رودربایستی درباره ی این فاجعه آفرینی چپ که بعد از انقلاب 57 صورت گرفته وارد جزئیات شوم، پیش از آنکه دوباره تحولی در ایران شکل گیرد و 43 سال بعد از آن تازه بفهمیم چه بلای تازه ای سر خود آورده ایم! در این مورد نیز خود را تافته ی جدا بافته ای از اپوزیسیون ایران نمی دانم و به روشنی پنج سال پیش در اطلاعیه ای به فارسی و انگلیسی توضیح دادم که خودم در این مورد چه اشتباه فاحشی کردم و اینکه چرا *برای ایران* فدرالیسم معنایی جز «تجزیه» کشور نخواهد داشت (*)! این هم شرح ماجرا:

 

بیش از 20 سال پیش در اینترنت سایتی فراسازمانی اما چپی به نام «بروسکه» وجود داشت که سالهاست تعطیل شده؛ اما، آنزمان برای بروسکه مطلب ارسال می کردم و آنها نیز بدون سانسور منتشر می کردند و واقعاً چراغ امیدی برای وحدت فکری و سیاسی میان فعالان کرد و دیگر نقاط ایران بودند. در همان زمان در نشریات دیگری هم مطلب منتشر می کردم از جمله یک نشریه ی فراسازمانی چپی دیگر به نام اخبار روز بود که بعد از یکی دوسال، انتشار مطالبم را متوقف و از آرشیوشان حذف و به اذعان خود سردبیرشان، نوشته هایم را به دلیل معارض بودن با دیدگاههای کمونیستی هیئت تحریریه ی آن نشریه، سانسور کردند! اما تجربه ی این نگارنده با سایت بروسکه ابداً شباهتی با سایت اخبار روز نداشت! در واقع سایت بروسکه مسأله ای با انتشار دیدگاههای نظری این نگارنده نداشتند؛ با اینحال، در پایان همکاری ام با آن نشریه، واقعه ی عجیبی رخ داد. روزی بطور ناگهانی مقاله ای که حاوی حملات تندی به این نگارنده بود از فردی بنام «کاوه آهنگری» که از رهبران «حزب دموکرات کردستان در فرانسه» بود، در آن سایت منتشر شد! مدت کمی بعد از آنهم آن مقاله از آن سایت برداشته و حتی از اینترنت حذف شد! تا آنجا که در اینترنت دیده ام، آقای کاوه آهنگری دیگر در هیچیک از شاخه های «حزب دموکرات کردستان» عضویت ندارد اما همچنان در توییتر فعال هستند. شخصاً هیچ آشنایی با ایشان ندارم، اما آن مقاله ای که آنزمان در بروسکه چاپ کردند و متأسفانه هیچ کپی از آن ندارم بهترین بیان دیدگاههای تجزیه طلبان ایران است. در حقیقت شاید امروز «حزب پژاک» که به آنارشیستهای ایران نزدیک است، بهترین منعکس کننده ی دیدگاههای تجزیه طلبان کرد باشد، گرچه تصور نمی کنم آقای «کاوه آهنگری» در آن حزب عضویت داشته باشند. اما نکته ی اصلی در بحث آقای کاوه آهنگری در آن مقاله ای که در بروسکه منتشر کردند چه بود؟ ایشان نوشته بودند که به «بحرین» نگاه کنید و در ادامه گفته بودند «آیا بحرین با جدا شدن از ایران ضرر کرد یا منفعت»؟ واقعاً این جمله ی ایشان نشان می دهد که نه مشکل همه ی ایرانیان با تجزیه طلبی را درک می کنند و نه کردستان ایران را می شناسند. تا آنجا که به مسأله ی اول یعنی مشکل مردم در «سراسر ایران» مربوط می شود، جدا کردن یک ناحیه ی پردرآمد کشور، یعنی دزدی از ایران، و درست است که ممکن است آنهایی که چنین کاری انجام دهند ثروتمند شوند و بار خود را ببندند، اما بقیه ی مردم ایران سرشان بی کلاه تر می شود، در واقع در زمان مشروطه و تا زمان رضا شاه، اسماعیل آقا سیمکو در کردستان دنبال همین کار بود، و شیخ خزعل هم در خوزستان همین کار را می خواست بکند و هردو نیز مورد پشتیبانی بریتانیا بودند، اما هردو توسط رضا شاه سرکوب شدند. البته اسماعیل آقا کانون توجهش موصل و کرکوک در کردستان عراق بود چون آنها نفت داشتند. به هر حال آیا در صورت موفقیت برای جدا کردن مناطق نفت خیز عرب نشین در خوزستان ایران توسط شیخ خزعل آنها نیز ممکن نبود نظیر بسیاری از شیخ نشینهای خلیج فارس امروز ثروتمند باشند؟ پاسخ مثبت است اما این کار دزدیدن ثروت مردم ایران بود و رضا شاه حق داشت که در این مورد اجازه ی چنین کاری را نداد چون آن منابع نفتی در اصطلاح قضایی «ملک مشاع» تلقی می شوند. این از نکته ی اول آقای کاوه آهنگری. اما نکته ی دوم و آنهم عدم درک ایشان از کردستان ایران. کردستان ایران برعکس کردستان عراق، مناطق نفتی ندارد. در نتیجه اگر ایران تجزیه شود، ممکن است بخش عرب نشین خوزستان، ثروتمند شود، اما کردستان ایران به روز سیاه می افتد. کردستان ایران اساساً منطقه ای کشاورزی است و کشت اصلی آن نیز، توتون و تنباکو است که امروز حتی بهترین مناطق کشاورزی تولید توتون در جنوب ویرجینیا و کارولینای شمالی در آمریکا که امثال موفق ترین سیگارهای جهان یعنی وینستون و مارلبرو را تولید می کنند، با مشکل روبرو هستند چون هر سال بیش از سال قبل، مردم سیگار را به دلیل سرطان ریه ترک می کنند. حالا اگر کردستان ایران تجزیه شود، به کشوری فقیر نظیر افغانستان تبدیل می شود که تولید اصلی شان تریاک است و یا باید تحت الحمایه ی حکومت اقلیم کردستان عراق شود و یا در فقر نابود شود!  کردستان ایران از نظر منابع درآمد شبیه بقیه ی نقاط ایران است یعنی درآمد اصلی اش از نفت ایران است و این را مردم ساکن کردستان ایران خوب می دانند و علاوه بر میهن پرستی و ایرانی بودن، به این دلیل نیز از تجزیه طلبان حمایت نمی کنند! آیا تجزیه ی کردستان، آینده ای است که تجزیه طلبان کرد در ایران به دنبالش هستند تا کردستان ایران را به فلسطین دیگری تبدیل کنند که همسایگان عربش خیری برایش نمی کنند! آیا قرار است حکومت اقلیم کردستان عراق خرج زندگی مردم کردستان تجزیه شده از ایران را بدهد؟ آنها حتی به کردستان سوریه هنگام خروج آمریکا از سوریه، کمک نکردند! در پایان اضافه کنم که اساساً آن فعالان کرد که در تشکیلات ملقب به «کنگره ملیتهای ایران فدرال» هستند، چپی بوده و هستند و متأسفانه بعد از سقوط شوروی، اکثر این دوستان، آلترناتیوی که برای دوام خود پیدا کردند، برجسته کردن مواضع قومی است، در حالیکه تشکیل احزاب بر اساس موضوع قومیت کاری خطرناک است و تجربه ی آلمان نازی را نباید هیچوقت فراموش کرد. ضمناً در اینجا لازم به یادآوری است که دو سه نفر نادان از جبهه ملی ایران، به تازگی سکوی پرش این جریان «کنگره ملیتهای ایران فدرال» شده اند که به قول معروف «دشمن دانا به از نادان دوست»! در همین حال دوستانی نظیر کومله عبدالله مهتدی به درستی با جریان نظری سوسیال دموکراسی اروپاییِ انترناسیونال دوم، سمتگیری کرده اند که جریانی دموکراتیک است ولی لازم است از مواضع قومی از جمله داستان به اصطلاح «فدرالیسم»، فاصله بگیرند. فدرالیسم در کشورهایی نظیر آمریکا، برای متحد کردن 13 کشور (ایالت) جداگانه بود که بعد هم به اتحاد 50 ایالت تکامل پیدا کرد، مشابه برنامه ای که پان ایرانیستهای ایران برای فلات ایران دنبالش بوده اند، اما اصطلاح فدرالیسم که بخشی از چپ ایران از آن استفاده می کند معنایش جز تجزیه طلبی نیست، و فاجعه آفرینی دیگری در تحول ایران خواهد بود، نظیر فاجعه ی انقلاب 57؛ اما، این بار در قرن بیست و یکم!

 

سام قندچی

IRANSCOPE
http://www.ghandchi.com

27 دی ماه 1400
January 17,
2022

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


 

متون برگزیده
http://featured.ghandchi.com

متون برگزیده سام قندچی

 

 

برای حزب جمهوریخواهان سکولار دموکرات و آینده نگر ایران
http://www.ghandchi.com/futuristparty/index.html

 

 

 

SEARCH