اکثریت
اصلاح
طلبان در حکومت سکولار دموکرات آینده نقش مثبت در مدیریت جامعه ایفا خواهند کرد
سام قندچی
http://www.ghandchi.com/3113-eslahtalaban.htm
مطالب مرتبط: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11
ممکن است از عنوان این مقاله یکه خورده باشید چرا که در 20 سال گذشته شاید هیچ کسی به اندازه ی این نگارنده در نقد اصلاح طلبی ننوشته باشد، از نوشتاری تحت عنوان «اصلاح طلبی ارتجاعی» در سال 1382 که در آن بحث شد چرا اصلاح طلبی اسلامی رفرمیسم کانت نیست، تا مقاله ای تحت عنوان «اصلاح طلبان، بیشتر ضد سکولار هستند» که اگر پی نوشت و زیرنویسهای آن مطالعه شود، شاید جامع ترین نقد دیدگاههای نظری اصلاح طلبی اسلامی و نظرات مشابه همتایان مسیحی آنها در تاریخ اروپا ست. پس چرا می گویم اکثریت اصلاح طلبان در حکومت سکولار دموکرات آینده نقش مثبت در مدیریت جامعه ایفا خواهند کرد. واقعیت این است که نمی شود از کره مریخ آدم برای مدیریت جامعه وارد کرد. اکثریت ایرانیان مقیم خارج کشور نیز بعد از ایجاد حکومت سکولار دموکرات در ایران بسیار از پیروزی ایرانیان شاد خواهند شد و از چنان تحول مثبتی در ایران استقبال خواهند کرد، اما به ایران برنخواهند گشت چون انسانها مگر مجبور باشند، مهاجرت نمی کنند، و برگشتن به نقطه قبلی نیز نوعی مهاجرت است. البته مهاجرانی نیز برای موقعیت بهتر از ایران خارج شده اند و نه به دلیل سیاسی، که آنچه گفته شد تازه درباره ی آنها بیشتر صدق می کند تا درباره ی تبعیدیان. به هر حال در داخل ایران، دموکراتیک ترین مدیران سیاسی که وجود دارند کسانی هستند که به امید درست کردن جامعه و در شرایط فقدان احزاب سکولار دموکرات، به احزاب اصلاح طلب پیوستند و اکثریت آنها نیز افراد فاسدی نبوده اند که برای دزدی و بالا کشیدن ثروت ملی، به احزاب اصلاح طلب پیوسته باشند. در واقع دلیل رفتار وحشیانه ی رژیم با امثال دکتر هنگامه شهیدی به همین دلیل است، چرا که ایشان واقعاً برای مدیریت دموکراتیک جامعه به اصلاح طلبان پیوست و وقتی به دیدگاه های سکولار دموکراسی نزدیک شد، و قوه قضاییه را از زاویه ی دموکراتیک و سکولار به نقد کشید، ایشان را به زندان انداختند و همچنان در شرایط سخت نگهداشته اند. در واقع اینکه یک تحول اجتماعی آیا نیروهایی را دارد که بتوانند در رژیم بعدی نقش مثبت و دموکراتیک ایفا کنند جایگاه عملی بسیار مهمی در پاگرفتن دموکراسی دارد. مثلاً در آمریکا بعد از انقلاب که به حاکمیت استعماری بریتانیا پایان داد، مدیرانی که سیستم دموکراتیک بریتانیا را به کار برده بودند، اما عامل استعمار بریتانیا نبودند، نقش عمده ای در مدیریت سیاسی و اقتصادی دموکراتیک در آمریکای نوین ایفا کردند. در حالیکه در روسیه بعد از انقلاب 1917، کسی از مدیران پیشین دوران تزاریسم نبود که دموکراتیک بیاندیشد و البته خود تئوری رهبران انقلاب هم که استبداد دیکتاتوری پرولتاریا بود که اینجا بحث موضوع تئوری و رهبری انقلاب نیست؛ در واقع کتاب و فیلم سینمایی دکتر ژیواگو این حقیقت را بسیار عالی نشان داده است. درست است که داشتن تئوری درست برای پیشگیری از بازتولید استبداد بسیار اهمیت دارد که در گذشته مفصل بحث کرده ایم، اما انسانهایی که بتوانند آن تئوری را پیاده کنند، برای موفقیت تحول اجتماعی بسیار حائز اهمیت است و بیخود نیست که برخی مستعمرات بریتانیا نظیر آمریکا، کانادا، استرالیا، و نیوزیلند توانستند بعد از پایان یافتن استعمار، دموکراسی ایجاد کنند در حالیکه برخی دیگر از مستعمرات بریتانیا بعد از استقلال، بدتر از گذشته دچار واپسگرایی شدند که با عقب ماندگی فرق دارد. البته منظور در اینجا اکثریت رهبران اصلاح طلبان نیستند که در واقع عنوان اصلاح طلبی را انتخاب کردند تا دکان دیگری برای تثبیت واپسگرایی بسازند و نقش مکمل را بسیار آگاهانه همه ی 41 سال گذشته برای کوکلاکس کلانهای اسلامی در بازی «دوگانه ی خشونت و عقب نشینی جامعه»، ایفا کرده اند و آن رهبران اصلاح طلب در جنایات رژیم در دهه شصت مستقیماً نقش داشتند. درباره ی دکتر ابراهیم یزدی خیلی ها نوشته اند بویژه در سالگرد انقلاب 1357 در ارتباط با نقش او در آوردن خمینی به ایران و خود نیز زیاد درباره ی کارهای منفی او نوشته ام، اما اجازه دهید یک حرف مثبت در مورد او بگویم که به این بحث مربوط می شود، به قول معروف عیب می جمله بگفتی هنرش نیز بگوی. بعد از انقلاب مدتی ابراهیم یزدی و دامادش در مؤسسه ی کیهان مدیر بودند. در حقیقت دختر دکتر ابراهیم یزدی که همسر آن دامادش بود که در کیهان کار می کرد و نام او درست یادم نیست، حتی فارسی بلد نبود بنویسد و فقط انگلیسی بلد بود. اما آن دوران، در همه ی تاریخ کیهانِ بعد از انقلاب، دموکراتیک ترین دوره ی مدیریت نشریه بود؛ آنها عادت به مدیریت به شکل آمریکایی داشتند چون در آمریکا بیشتر عمرشان زندگی کرده بودند و در واقع بعد از ابراهیم یزدی، تصدی مدیریت کیهان توسط سید محمد خاتمی، آغاز اخراج های بهترین نویسندگان و تصفیه ی استبدادی آن مؤسسه بود. شخصاً در همه ی نحله های سیاسی در ایران بعد از انقلاب 57 می دیدم، آنهایی که در جوامع دموکراتیک پرورش پیدا کرده بودند، دموکراتیک تر از همتایان خود که همه ی عمر در داخل ایران زندگی کرده بودند، عمل می کردند. منظور اینکه به هر حال با هرگونه تحول جامعه از جمله انقلاب، روز بعد شما کادرهایی که بتوانند مدیریت دموکراتیک در جامعه انجام دهند، ندارید و نمی توانید از آسمان پیدا کنید و تازه در زمان انقلاب 57 اکثریت ایرانیان مقیم خارج، دانشجو بودند که راحت به ایران برگشتند اما اکنون گرچه جمعیت زیادی از ایرانیان در خارج هستند اما اساساً زندگی شان همین جا در خارج است. ضمناً فقط اعلام حکومت سکولار دموکرات نوشدارو نیست و داشتن مدیرانی که جامعه را بطور دموکراتیک اداره کنند امری حیاتی است؛ اگر به دولت مکزیک نگاهی بیاندازیم، هم سکولار است و هم در قوانین، آن کشور رسماً دموکراتیک است، اما مدیریت سیاسی و اقتصادی جامعه هیچ دستکمی از رژیمهای اسلامی استبدادی ندارد. به هر حال بهتر است به اصلاح طلبان سابق و با صداقتی نظیر خانم هنگامه شهیدی فرصت داد که بتوانند در حکومت سکولار دموکرات آینده خدمت کنند، و با آنها به صرف آنکه پیشتر اصلاح طلب بوده اند دشمنی نورزیم، آنگونه که شوربختانه در اپوزیسیون خارج کشور در چند سال اخیر با خانم مسیح علینژاد، رفتار شد.
به امید جمهوری آینده نگر دموکراتیک و سکولار در ایران،
سام قندچی
IRANSCOPE.COM
http://www.ghandchi.com
هجدم بهمن ماه
1398
February 7, 2020
متون برگزیده
http://featured.ghandchi.com
برای
حزب جمهوریخواهان سکولار دموکرات و آینده نگر ایران
https://sites.google.com/site/futuristparty