Sam Ghandchiسام قندچي حقیقتی تلخ درباره ی گروه طبرزدی و خودکشی کیانوش سنجری

سام قندچی

http://www.ghandchi.com/4587-kianoosh-sanjari.htm

  

kianoosh-sanjari-tabarzadi

 

این نگارنده 30 سال پیش؛ هنگام خودسوزی اعتراضی زنده یاد هما دارابی که در میدان تجریش در اعتراض به حجاب اجباری در آن تاریخ روی داد، مقاله ی مفصلی را تحت عنوان «کپلو درباره ی خودسوزی» منتشر کردم، و در آن مقاله دیدگاهم را درباره ی خودکشی توضیح دادم و در همانجا دیدگاه «کپلو» را نیز که در نقطه ی متضاد دیدگاه من، و از خودکشی اعتراضی راهبان بودایی در دوران جنگ ویتنام در کتابش دفاع کرده، نقل کرده ام! چند روز پیش شاهد خودکشی زنده یاد کیانوش سنجری بودیم. من در گذشته در مورد کیانوش سنجری چند مقاله منتشر کرده بودم که در منشن کیانوش سنجری در سایتم که از اولین منشنهای سایتم است، می توانید پیدا کنید. اما در اینجا بحثم موضوع خودکشی بطور عمومی و خودکشی کیانوش بطور مشخص نیست. از دیدگاه من، نوعی برخورد به موضوع اتحاد اپوزیسیون که در گروه طبرزدی و شماری از گروههای دیگر اپوزیسیون می شود دید، عامل اصلی این رویداد تلخ بود و آنهم این است که موضوع اتحاد اپوزیسیون به گرد میهن بان رضا پهلوی را می خواهند به هر قیمتی میسر کنند. در اینجا اصلاً کاری ندارم که آیا چنین موضعی راهگشای معضل تحول آینده ی ایران است و یا نیست! مگر پیروزی دونالد ترامپ شانس چندانی در انتخابات اخیر آمریکا داشت، ولی موفق شد، با اینحال شخصاً دوستان زیاد آمریکایی داشتم که حتی یکبار نخواستند به من تحمیل کنند در این مورد موضعگیری کنم و می دانستند بعد از سال 2016 تصمیم گرفته ام در هیچ انتخاباتی در آمریکا شرکت نکنم، و به دلیل زیاد نوشتن در مورد ایران، کلاً در سیاست داخلی آمریکا فراجناحی هستم! در حالیکه در رابطه با ایران دوستان گروه طبرزدی خوب از مواضع من در مورد سلطنت مطلع بودند اما به این دلیل که حاضر نبودم پلی بین جمهوریخواهان و سلطنت طلبان برای رهبری آقای رضا پهلوی شوم، نماینده ی آقای طبرزدی در آمریکا که در دولت آمریکا و مدیریت صدای آمریکا صاحب نفوذ بود و با جریانات تجزیه طلب هم نزدیک است، از همه ی نفوذ خود استفاده کرد و بعد از اولین مصاحبه ی من با صدای آمریکا در سال 2007 نه تنها باعث شد دیگر با من مصاحبه ای صورت نگیرد بلکه همه ی تلاشش را کرد که من را از صدای آمریکا اخراج کنند که بالاخره نیز به همان دلیل من را رسمی نکردند و تا به امروز از حق بازنشستگی بابت کارم در آنزمان برخوردار نیستم و زندگی ام کلاً سیاه شد و بعدها در زمان اوباما، وقتی اوباما بعد از پایان جنبش سبز و آماده شدن برای امضای برجام، دیگر قراردادم را امضاء نکرد،  به راحتی قرارداد کارم را 11 سال پیش بعد از روز اول ژانویه سال 2013 هیچگاه تمدید نکردند! به هر حال در اینجا منظور بحثم نه آقای رضا پهلوی است و نه این افراد بلکه می خواهم بگویم که اشتباه گروه طبرزدی این است که فکر می کنند یک زمان خمینی رهبر بود و انقلاب 57 پیروز شد و بعد هم بعد از مرگ خمینی چنین نقشی را برای آیت الله خامنه ای تصور می کردند و وقتی به اپوزیسیون سکولار پیوستند، این تصور را داشته اند که رهبری آقای رضا پهلوی حلال همه ی مشکلات اپوزیسیون است. واقعیت این است همانطور که در مصاحبه ی اخیرم توضیح دادم همه ی نقش آیت الله خمینی در انقلاب 57 به دلیل جایگاهی بود که او توانست حمایت جامعه ی روحانیت ایران را در آخرین سال پیش از انقلاب به دست آورد، و روحانیت شیعه در ایران بعد از نادرشاه بعنوان یک نهاد پرقدرت مستقل در جامعه عمل کرده و دست برقضا به دلیل رویدادهای بین المللی که از یکسو فروکش کردن توان رهبری کمونیستها در جنبشهای اجتماعی پایان قرن بیستم و از سوی دیگر خیزش جهانی جنبش اسلامی بوده، باعث شد کشورهای غرب جریان اسلامگرایی را متحد خود در برابر شوروی و چین ببینند، و حمایت بین المللی از خمینی در سال 57 شکل گرفت و بعد هم همچنان بعد از مرگ خمینی، رژیم اسلامی از حمایت غرب و شرق برخوردار شد که به آن بعنوان وزنه ای در رقابتهای خود برای متحد در خاورمیانه و جهانی که در آن نیروهای اسلامگرا حتی در اروپا و نقاط دیگر جهان مطرح شده اند نگاه می کردند. به هر حال اینکه این دوستان به رهبری آقای رضا پهلوی اعتقاد دارند حقشان است همانطور که زمانی به رهبری آیت الله خمینی و آیت الله خامنه ای اعتقاد داشتند، اما نابود کردن کسانیکه چنین اعتقادی ندارند نادرست و نابود کردن خودشان یعنی خودکشی به این دلیل که دیگر خیلی دل همه ی ما را می شکند! می شود از فعالانی که در آمریکا از آقای ترامپ حمایت کردند آموخت که انتخابشان را بعنوان موضوع مرگ و زندگی نگاه نکردند و اگر موفق نمیشدند نیز برایشان قرآنِ خدا غلط نشده بود و نه کسی خودکشی می کرد و نه به دیگرانی که مخالفشان بودند کاری داشتند و منتظر می شدند تا انتخابات بعدی! البته درست است که ما ایرانیان از دموکراسی برخوردار نیستیم که بتوانیم با برنامه برای هر انتخابی در زمانهای معین تلاش کنیم با اینهمه بازهم تحمیل بر خود و دیگران راه کار نیست و واقعاً مایه ی تأسف است که چنین نگرشی به قیمت جان کیانوش تمام شد. امیدوارم دوستان دیگری نیز در گروههای دیگری که نگرشی مشابه به موضوع دارند در این مهم بیشتر تأمل کنند و از دشمنی ها پرهیز کنیم و واقعاً با تصورات نادرست که از مشابه سازی بین انقلاب 57 و رهبری خمینی متداول شده دست برداریم و واقعیات کنونی را سعی کنیم آنطور که هست بینیم حتی اگر نمی توانیم بازهم به آزادی دیگران برای آنچه دوست دارند انتخاب کنند احترام بگذاریم و نه بخواهیم به دیگران احساس گناه بدهیم که با انتخاب این دوستان برای قبول رهبری میهن بان رضا پهلوی مخالفند و نه آنکه خودشان را به دلیل آنکه دیگران با این انتخاب مخالفند، نابود کنند. بازهم با اندوه فراوان از اینکه کیانوش سنجری را از دست دادیم و ای کاش در جامعه ای آزاد زندگی می کردیم که گرفتار این بلایا نبودیم.

 

به امید جمهوری آینده نگر دموکراتیک و سکولار در ایران،

 

سام قندچی

IRANSCOPE
http://www.ghandchi.com

9 آذر 1403

Nov 29, 2024

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


 

متون برگزیده
http://featured.ghandchi.com

متون برگزیده سام قندچی

 

 

برای حزب جمهوریخواهان سکولار دموکرات و آینده نگر ایران
http://www.ghandchi.com/futuristparty/index.html

 

 

 

SEARCH