یادداشتی درباره چند هکر چپی بی شرف
سام قندچی
http://www.ghandchi.com/4219-left.htm
پی نوشت 20 بهمن ماه 1400: بازهم درباره ی حمله هکرهای چپی به کامپیوتر خانگی و وبهوستینگم
پی نوشت 27 دی ماه 1400: دوستان گرامی همین حالا یک مورد دیگر دستکاری این بی شرفهای چپی را در ایندکس سایتم دیدم که در چند خط زیر توضیح می دهم:
لینکی را که در زیر می بینید:
http://www.ghandchi.com/4045-left-is-not-the-alternative.htm
در ایندکس سایتم به لینک زیر تغییر داده بودند که غیرقابل استفاده شود و اکنون در ایندکس تصحیح کردم:
https://www.ghandchi.com/4045-right-is-not-the-alternative.htm
یعنی «چپ» به زبان انگلیسی را در نام فایل من با «راست» عوض کرده اند، و لینک در صفحه ی اصلی سایتم، غیرقابل استفاده شده بود و به این مقاله وصل نمیشد و البته اکنون تصحیح کردم! هنوز نمی دانم چه خرابکاریهای دیگری کرده اند چون من دست تنها هستم و نمی توانم بیش از 4200 مقاله را بررسی کنم که لینکها تغییر یافته است یا نه، و چند ماهی است که بیماری سرطانم هم برگشته و حالم خوب نیست و به دلیل درد شدید در استخوان پا، نمی توانم راحت راه بروم، و بعد از اسباب کشی به خانه ی بی بضاعتها، هنوز حتی تختخوابی تهیه نکرده ام و بهتر است بیشتر ننویسم. نمی دانم این بی شرفهای حمله کننده ی سایبری از جان من چه می خواهند. دوستان، در همه ی این سالها که حملات سایبری به سایتم شده چنین حملاتی با چنین تغییراتی در جزئیات را ندیده بودم که حکایت از این دارد که حمله کننده دقیق این مقالاتم را در میان بیش از 4000 مقاله می شناخته و آمده وقت گذاشته و دستکاری کرده. این ورشکستگی چپ است که توان مقابله با نظراتم را ندارند و به چنین کار شنیعی دست زده اند. قبلاً حدسم را در مقاله ی زیر درباره ی هویت این عوامل اعلام کردم و نمی خواهم از شخص معینی نام ببرم چون پلیس نیستم که بتوانم مدارک کافی برای وارد کردن اتهام به این افراد جمع آوری کنم، اما اینها نظیر اسلامگرایانی هستند که می خواستند سلمان رشدی را به خاطر زیر سؤال بردن اسلام، به قتل برسانند. در واقع در ایران در سال 1359 یعنی یکسال قبل از آنکه به آمریکا برگردم وقتی نظراتم را در رد مارکسیسم مطرح کردم، یکی از کالتهای کمونیستی خط 3 به نام «سازمان مبارزین برای آزادی طبقه ی کارگر» برایم پیغام فرستادند و مرا به مرگ تهدید کردند. حالا هم که این بی شرفها در آمریکا و معلوم نیست با چه منابعی به سایتم حمله کرده و در ایندکس سایتم دهها فایل را تغییر نام داده اند، که خواننده به مقاله ی مورد نظر درباره ی چپ، دسترسی پیدا نکند، و اینهم نشاندهنده ی ورشکستگی این لاتهای بی سرو پا است. شخصاً نه وقتش را دارم و نه پولش را، که بتوانم این موضوعات را از طریق استخدام افراد پروفشنال برای تعقیب تکنیکی و قضایی، دنبال کنم. در حدی نیز که خودم بتوانم، در مقابل این حملات سایبری مقاومت می کنم. واقعاً برایم قابل باور نیست که چپ ایران تا این اندازه سقوط کرده است! در دو روز گذشته دو مرورگر «فایرفاکس» و «مایکروسافت اِج» من هم، توسط حملات سایبری از کار افتادند و خودم با دردسر زیاد درستشان کردم، و فقط گوگل کروم را نتوانسته اند از کار بیاندازند! داشتم پیش خودم فکر می کردم این چپی ها هنوز به قدرت نرسیده بدتر از رژیم اسلامی دارند عمل می کنند وای به روزی که به قدرت برسند. س. ق.
مطالب مرتبط: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20
حدود 180 سال پیش، در آغاز طرح اندیشه مارکسیستی در جهان، بیشترین هواداران آن دیدگاه، متفکرانی بودند که با تازه ترین پیشرفتهای علم و تکنولوژی، و اندیشه های گوناگون، آشنا بودند و به همین دلیل نیز، مارکس و انگلس آخرین تحولات علمی را در عرصه های علوم اجتماعی، علوم طبیعی و تکنولوژی، بررسی می کردند و به هر چالشی از دیدگاه خود، پاسخ می دادند، و نه تنها در عرصه ی علم اقتصاد که کارل مارکس سه جلد کاپیتال را می نویسد، بلکه آنها در عرصه ی علوم طبیعی نیز به هر چالشی در برابر آنچه مطرح کرده بودند، پاسخ می دادند و کتاب آنتی دورینگ فردریک انگلس نمونه ای برجسته از اینگونه تلاشهاست که صاحب این قلم در مباحث مختلفی از جمله در «پیشگفتار 1400؛ واریانت جدید بشر»، به آن اشاره کرده ام. این واقعیتِ دوران شکوفایی مارکسیسم، در آغاز قرن بیستم کمرنگ شد و همانطور که سالها پیش در رساله ای تحت عنوان «اندیشه مارکسیستی و مونیسم» مورد بحث قرار دادم، در دوران استالین اساساً وظیفه ی دولت شوروی دفاع از ارتدوکسی مارکسیسم بود، یعنی انجام کاری که پیش از انقلاب اکتبر در کتاب لنین تحت عنوان «ماتریالیسم و امپریوکریتیسیسم» آغاز شده بود، و سانسور کارهای علمی در شوروی در همه ی سالهای وجود آن رژیم در جهان، ادامه داشت. به این ترتیب در کشورهای مختلف کم کم دیگر صفوف هواداران مارکسیسم از پیشروترین متفکران جهان خالی شد و در پایان کار، به سختی می شد دانشمندی را در شوروی پیدا کرد که خود را مارکسیست بداند، و مارکسیسم که در آنجا مارکسیسم-لنینیسم خوانده می شد، به مذهبی تبدیل شده بود که توسط حزب کمونیست شوروی بر جامعه تحمیل می شد، هرچند هیچگاه نتوانست برای به غیر از درصد بسیار کمی از جامعه شوروی، به مذهب عمده ای تبدیل شود. چند سال پیش در یادداشتی تحت عنوان «مارکسیسم و آینده نگری»، به پژوهشهای ارزنده ی لشک کولاکوفسکی در مورد مارکسیسم اشاره کرده ام که می تواند برای مطالعه ی بیشتر این مبحث، مورد استفاده خوانندگان قرار گیرد! با اینهمه، بویژه در برخی کشورهای عقب مانده نظیر ایران، هنوز بخشی از روشنفکران سیاسی چپ جامعه، فکر می کنند که مارکسیسم علاج درد آنهاست و سطح دانش این افراد نیز بسیار پایین است و می خواهند نقطه نظر خود را به زور به مخالفان مارکسیسم تحمیل کنند. 20 سال پیش هنگامیکه در بولتن بورد جبهه ملی واشنگتن که به زبان انگلیسی بود، بحثهای سیاسی زیادی در این مورد داشتم، و مقاله ای منتشر کردم تحت عنوان «چپ: مردمی با مأموریت برای نابودی سرمایه داری» و متأسفانه هیچگاه فرصت ترجمه ی آنرا به فارسی پیدا نکردم؛ مقاله در مورد دیدگاههای پوپر درباره ی چپ بود. در آن زمان چند نفر از اعضای یک جناح «سازمان راه کارگر» که از هواداران آقای محمد رضا شالگونی بودند، تا توانستند به اینجانب حمله ی شخصی کردند مثلاً این نگارنده را نوکر نوت گینگریچ معرفی می کردند چون الوین تافلر حامی نوت گینگریچ بود. در پاسخ آنها نوشتم که اساساً هیچگاه با نظرات الوین تافلر در عرصه ی سیاست موافق نبوده ام و تازه از اول که در مورد آینده نگری کاری در آمریکا منتشر کرده ام، از شخصیتهای آینده نگر در آمریکا، با دنیل بل و بعد هم با ری کرزوایل نزدیک بودم و نه الوین تافلر! به هر حال مسأله ی آنها این بود که مارکسیست بودند، و این نگارنده مخالف مارکسیسم، و برایشان سخت بود که دیالوگی متمدنانه داشته باشند و این نگارنده نیز به بحث با آنها ادامه ندادم. این جریان حدود 20 سال پیش بود و در بولتن بورد جبهه واشنگتن نیز، بحثهای مختلفی می شد و این موضوع شاید چند هفته ای بود و تمام شد و دیگر هم به خاطر ندارم که آنها در آنجا حضوری پیدا کرده باشند، مأموریت داشتند به من حمله شخصی کنند و بروند! و سالها پیش نیز نظرم را در مورد دیدگاههای این افراد در مقاله ای تحت عنوان «کمونیسم افیون روشنفکران ایران»، منتشر کردم. و همانطور که نوشتم همه ی بحثها در بولتن بورد جبهه واشنگتن، به انگلیسی بود! حالا 20 سال بعد، با دوستی بنام بهروز سورن که در واقع با او، پیش از بولتون بورد جبهه ملی واشنگتن، یعنی در زمان اس سی ای آشنا شده بودم، به دلیل فعالیتهای حقوق بشری، همکاریهایی داشتیم و در پورتال نیوز ایرانسکوپ نیز سایت ایشان یعنی «گزارشگران» لینک است، سایتی که اساساً کارش، متمرکز بر فعالیتهای حقوق بشری است. در واقع حتی همه ی این سالها نمی دانستم که در گذشته، آقای بهروز سورن، عضو تشکیلات راه کارگر بوده اند و تا به امروز نیز نام واقعی آقای بهروز سورن را نمی دانم ولی همه ی این سالها دیده ام که برای آزادی و عدالت اجتماعی در ایران، در سایت گزارشگران، با صداقت و راستی، زحمت می کشند و این امر، دلیل همکاری ام با ایشان بوده و هست! و بنظر میرسد آن بخشی از سازمان راه کارگر که آقای بهروز سورن به آن نزدیک است، رقیب بخش دیگری هستند که من با آنها در بولتون بورد جبهه، 20 سال پیش سروکار داشته ام!
امروز متوجه شدم که در لیست صفحه ی اول سایت شخصی ام، عنوان مقاله ی 20 سال پیش این نگارنده به انگلیسی، که در بالا اشاره شد، و ترجمه ی آن می شود «چپ: مردمی با مأموریت برای نابودی سرمایه داری»، تغییر کرده و به جای «چپ» لغت «راست» گذاشته شده و در لینک آن نیز عبارت «چپ» با «راست» جایگزین شده که در نتیجه لینک، دیگر قابل دسترس نبود! رفتم آرشیو صفحه ی اول سایتم را بررسی کردم و دیدم این تغییر در یازدهم ماه ژوئن 2021 یعنی 7 ماه پیش وقتی تازه اطلاع پیدا کردم که سرطانم برگشته، صورت گرفته است که نشاندهنده ی بی رحمی این افراد امنیتی است و تغییر بعدی نیز در تاریخ 29 ماه نوامبر 2021 یعنی دو ماه پیش انجام شده و در اقدام دوم،شخصی که در دستگاههای امنیتی نفوذ دارد توانسته فایل ساختگی خود را در حساب وب هوستینگ سایتم نیز قرار دهد یعنی در آن سایت وب هوستینگ عمده ی آمریکا، آن فرد دارای لاگین ادمین هست و به شکل متضاد با حمله ی اول کار کرده و لینکی با عنوان راستگرایی درست کرده اما به مقاله ای قدیمی از این قلم تحت عنوان «روشنفکران ایران و چپ گرائی» لینک کرده و شاید هم هدفش رد گم کنی بوده است و شاید هم چیز دیگر که من کارآگاه نیستم که مشخص کنم! اقدام دوم درست زمانی انجام شده که این نگارنده مقاله ای منتشر کرده بودم تحت عنوان «برای اطلاع اف بی آی: درباره ی گوگل گروپز»! ممکن است ایندو جریان به هم مرتبط باشند و بازهم من کارآگاه نیستم که بدانم! در اقدام اول آن هکری که این عمل را انجام داده، باید که از اینترنت به کامپیوترم وصل شده باشد و در کامپیوترم لیست سایتم را با این تغییر، جایگرین کرده باشد، و اینکه خرابکاری دیگری هم کرده باشد، خبر ندارم! در حقیقت همه ی این ماهها که با وضع زندگی و بدبختی های مختلفی که دارم، سر به گریبان بوده ام، و برای خوانندگانم نوشته ام، این آدم بی شرف خواسته به زور نظر خودش را به من تحمیل کند! آخر این کجایش با سنت مارکس و انگلس شباهتی دارد! این فرد نظیر ارسطوگرایانی است که در زمان گالیله، کارشان جنایت در کلیسا به نام ارسطوگرایی بود! من در این وضعیت زندگی، سالهاست حتی امکان خریدن کامپیوتر تازه ای را نداشته ام، و با بدبختی حتی «کو پی» درمان سرطانم را تا حالا داده ام و بعدش هم هنوز معلوم نیست، در نتیجه خیلی راحت کامپیوتر کهنه ام، قابل حمله سایبری است و من چیزی برای مخفی کردن از کسی ندارم و همیشه کاملاً شفاف در زندگی بوده و هستم. اگر هم کسی نظراتم را دوست ندارد، مجبور نیست که بخواند! این بی شرفها که می دانم بعضی از آنها در صدای آمریکا کار می کنند و اسم خودشان را نیز گذشته اند «هواداران راه کارگر»، هزار برابر بدتر از آنهایی که «راست» خطاب می کنند، بی شرف هستند که با نفوذ در دستگاههای امنیتی آمریکا، دارند علیه کسی که بحث علمی می کند که به مذافق آنها خوش نمی آید، وقتی توان پاسخگویی ندارند، این جنایت را روا می کنند. همانطور که گفتم من حتی نمی دانستم دو گروه بنام «راه کارگر» وجود دارد و وقتی متوجه شدم، به تازگی آنها را در اینترنت پیدا کردم و به نام های «#راه_کارگر-دات-کام» و «#راه_کارگر-دات-نت» به پورتال ایرانسکوپ نیوز اضافه کردم، و حتی از دوست عزیز بهروز سورن هم فرق آنها را سؤال نکردم! من وقت این کارها را ندارم. قبلاً هم نظرم را درباره ی «کالت های بازمانده جنبش کمونیستی» نوشته ام و نه علاقه و نه وقت آنرا دارم که با این دیوانگان صرف کنم؛ اما وقتی این هکرهای بی شرف چنین کارهایی را در حریم خصوصی من انجام داده اند، مسأله شان مردم ایران نیست، اینها همان استالینیستهایی هستند که مارکسیسم و سوسیالیسم را به این روز انداختند، و مردم وحشت دارند که بعد از جمهوری اسلامی تازه گرفتار رژیم کمونیستی نشویم! لعنت بر شما بی شرفهایی که می خواهید حالا یک رژیم توتالیتر چپی به مردم ایران تحمیل کنید! حکومت شورایی مورد نظر شما حتی تقسیم قدرت به سه قوه را نفی می کند، و شما مدعی دموکراسی خواهی هستید؛ و از حالا هرکسی مخالفت کرد را می خواهید با تجاوز به حریم خصوصی اش، خفه کنید! شما ننگ برای ایران و ایرانی هستید که از امکانات خودتان در آمریکا برای سرکوب کسی که فقط با شما بحث نظری کرده، استفاده کرده اید! به دلیل حسادت به جناح رقیبتان، این جنایت را انجام داده اید، شرم بر شما که نه دلتان برای «کارگر» سوخته و نه برای آزادی و عدالت برای مردم ایران! شما یک عده بی شرف هستید که فکر می کنید برای مردم ایران بهشت خواهید ساخت، از همان نوعِ «کن فیکون مارکسیستی سال 57 در ایران» و رژیم های توتالیتر بلوک شرق که زندگی نیمی از مردم اروپا را برای نیم قرن نابود کرد!
به امید جمهوری آینده نگر دموکراتیک و سکولار در ایران،
سام قندچی
IRANSCOPE
http://www.ghandchi.com
13 دی
ماه 1400
January 3,
2022
متون برگزیده
http://featured.ghandchi.com
برای
حزب جمهوریخواهان سکولار دموکرات و آینده نگر ایران
http://www.ghandchi.com/futuristparty/index.html