سام قندچی
http://www.ghandchi.com/3286-us-iraq.htm
What is US Solution in Iraq
http://www.ghandchi.com/3286-us-iraq-english.htm
آمریکا و متحدانش در سال 2003 به عراق حمله کردند و رژیم صدام حسین را ساقط کردند. گرچه ج.ا.ا همکاری کرد اما نیروی اصلی در حمله به عراق را تشکیل نمی داد، و آمریکا کنترل کامل عراق را در دست گرفت. اما بعد، اسلامگرایان سنی که حضور آمریکا در عراق را به چالش می کشیدند ثابت کردند که نیروی عمده ای در عراقِ بعد از صدام هستند و آمریکا با ج.ا.ا و نیروهای نیابتی اسلامگرای شیعه برای جنگیدن با اسلامگرایان سنی همکاری کرد. گرچه برخی روحانیون عراقی که در سالهای حکومت صدام در قم زندگی می کردند، متحدان رژیم اسلامی حاکم بر ایران بودند، اما سیاستمداران اسلامگرای شیعه که بر دولت عراق تسلط دارند آنهایی بودند که متحدان نیروهای نیابتی شیعه طی جنگ داخلی در عراق بودند که اول علیه القاعده بود و بعداً علیه داعش. اسلامگرایان شیعه در دولت عراق این برداشت را می دهند که همکاری شان با رژیم اسلامی ایران به همان شکلی است که مقامات کامبوجی با ویتنامی ها که به همراه آمریکا به کامبوج حمله کردند کار می کنند، وقتی بعداً ویتنام با آمریکا نه تنها در گرداندن کامبوج بلکه در عرصه های مختلف همکاری خود را گسترش داد و حتی امروز بازنشستگان آمریکا آنقدر احساس امنیت می کنند که برای سالهای بازنشستگی خود به ویتنام میروند. ممکن است برخی از اصلاح طلبان رژیم اسلامی ایران استراتژی همکاری با آمریکا را در عراق دنبال کنند اما استراتژی رژیم اسلامی ایران در عراق شبیه استراتژی استالین در یونان و اسپانیا بعد از جنگ جهانی دوم است که می خواست آن دو کشور را تصرف کند به همان شکل که اروپای شرقی را تصرف کرده بود و فقط به دلیل معامله ترومن با استالین در مورد یونان، اسپانیا، و دو منطقه ی ایران یعنی آذربایجان و کردستان، وقتی که آمریکا اهداف استالین را در چین قبول کرد، آن دوران پتانسیل جنگی نظیر جنگ کره، بین آمریکا و متحدانش در یونان، اسپانیا و ایران از یکسو و در چین از سوی دیگر، بالاخره پایان یافت. به نوعی، استالین، یونان، اسپانیا، و مناطق کرد و آذری نشین ایران را برای توافق آمریکا جهت پیروزی کمونیسم در چین، فدا کرد، و آمریکا نیز این معامله را کرد تا تحکیم دستاوردهای گلوبال خود را در جهان که شامل مناطقی بود که در پیش از جنگ توسط بریتانیا و فرانسه کنترل می شدند، تحقق بخشد، و مهمتر آنکه آمریکا نیاز داشت کانون توجه خود را بر طرح مارشال در اروپا و اصلاحات مک آرتور در ژاپن متمرکز کند و نمی خواست آن دستاوردها را در جنگی با شوروی در روزهای بعد از جنگ جهانی دوم، نابود کند. در رابطه با عراق، رژیم اسلامی حاکم بر ایران هیچوقت با چنین معامله ای موافقت نخواهد کرد و همه ی حرفهای اصلاح طلبان اسلامی قولهای توخالی هستند. چرا؟ برای اینکه ج.ا.ا فکر می کند عراق گزینه ی دیگری جز اتکاء بر ج.ا.ا جهت دفاع در برابر داعش و گروه های تروریستی دیگر اسلامگرای سنی ندارد. حالا آمریکا چند گزینه دارد. یکی طرح جو بایدن برای تکه تکه کردن عراق به سه کشور بود که 12 سال پیش در مقاله ای فقط به فارسی مورد بحث این نگارنده قرار گرفت، یعنی دولتی شیعی با کانونهایی در بغداد، بصره و مراکز مذهبی نجف و کربلا، کشوری سنی مذهب اساساً در موصل و استان الانبار، و کشوری کرد. واقعیت این است که رژیم اسلامی چنان کشور شیعی را کنترل خواهد کرد، و دو قسمت دیگر نیز مجبور خواهند بود که کنترل رژیم اسلامی را در منطقه به پذیرند چرا که کشور دیگری با نیروهای زمینی نیست که قادر باشد به کردها یا به سنی های ضد داعش هوادار آمریکا در برابر داعش، القاعده و امثالهم کمک کند. در نتیجه مسائل مشابهی را که عراقِ متحد، با آن روبروست در هرگونه تجزیه ی عراق نیز مطرح خواهند بود، و مهمتر آنکه معضلات تازه ی غیرقابل پیش بینی هم مزید بر علت خواهد شد که نظیر خیزش شدید اسلامگرایی سنی پس از حمله ی آمریکا به عراق خواهد بود که قبل از حمله ی به عراق، قابل پیش بینی نبود. در نتیجه راه حل جو بایدن یعنی تقسیم عراق به سه منطقه به قول آمریکایی ها «نان-استارتر» و به قول ایرانی ها از «ب» بسم الله، خودش مشکل سازتر است. مضافاً آنکه امید به اینکه ج.ا.ا تغییر کند آنگونه که اصلاح طلبان اسلامی وعده می دهند، که مانند ویتنامی دیگر نظیر آنچه در جنوب شرقی آسیا دیده ایم، یعنی با آمریکا کار کند، در واقعیت افکاری پرآرزو است. رژیم اسلامی ایران می خواهد عراق، لبنان، یمن، افغانستان، پاکستان، جمهوری های آسیای صغیر، سوریه، و کشورهای خلیج فارس را کنترل کند، به همان شکلی که شوروی، بلغارستان، لهستان و بقیه ی اروپای شرقی بعلاوه ی چین را در کنترل خود قرار داد، هرچند بعدآً مائو چین را از امپراطوری شوروی خارج کرد. ج.ا.ا کنترل سوریه را توسط روسیه پذیرفت چونکه اساساً بشار اسد به رژیم اسلامی حاکم بر ایران خیلی نزدیک است و همچنین بعد از سالها، ج.ا.ا قادر نشد کنترل سوریه را به دست آورد و مهمتر آنکه سوریه کشور بزرگی در همسایگی ایران نیست و می توانست تله ای برای ج.ا.ا باشد اگر حضور نظامی زیادی در آنجا حفظ می کرد وقتی اسراییل همسایه ای در آن نزدیکی است و به همراه همه ی چندگانگی های جنبش فلسطین که برای ج.ا.ا مسأله ساز هستند. با در نظر داشتن همه ی واقعیات ج.ا.ا و عراق، آمریکا چه کاری می تواند بکند؟ آمریکا یا باید جنگی تمام عیار را با نیروهای نیابتی شیعه در عراق انجام دهد که نیاز به نیروی زمینی دارد و نیروهای کرد از سمتگیری با آمریکا وحشت دارند چرا که آنها ممکن است کل موجودیت خود را در منطقه بواسطه ی وجود ج.ا.ا به خطر اندازند، ترکیه نیز از درگیر شدن اجتناب خواهد کرد چرا که چنین کاری ترکیه را به متحد داعش تبدیل خواهد کرد که ترکیه همین حالا از آنگونه کنایه ها صدمه ی زیادی دیده است. و واگذاری عراق به روسیه نیز گزینه ای نیست چون که کنترل خلیج فارس را توسط آمریکا به خطر می اندازد و می تواند در شمال هم خطرات جدی برای ترکیه به دنبال داشته باشد. بنابراین آمریکا نیاز دارد که یا وارد جنگ تمام عیار با میلیشای شیعه در عراق شود که به معنای ریسک تقابل مستقیم با رژیم اسلامی حاکم بر ایران و مسائلی است که ذکر شد، یا که می تواند آلترناتیو دیگری را برگزیند که آمریکا می بایست بعد از سقوط صدام حسین انتخاب می کرد و این نگارنده در زمان پل برمر و نورمن شوارتسکف مطرح کردم اما کسی نخواست بشنود. از روز اول بعد از سقوط صدام حسین، این اشتباه آمریکا بود که با قانون اساسی اسلامی در عراق موافقت کرد. آمریکا می بایست که از سکولاریسم و سیاستمداران سکولار در عراق حمایت می کرد. درست است که آنها اکثراً یا بازمانده های دوران صدام بودند یا که اصلاً هوادارن چندی در میان جمعیت عرب آن کشور نداشتند، اما آلترنایتو اجازه داد که رژیم اسلامی ایران کنترل دولت عراق را در دست بگیرد. راه حل امروز چیست؟ آمریکا لازم است که از سکولار دموکراتهای عراق حمایت کند و کسانی نظیر مصدق در عراق هستند که دست نشانده ی کسی نیستند و ناسیونالیست هستند و سکولار، و نمی خواهند که رژیم اسلامی ایران کنترل کشورشان را در دست داشته باشد، و آنها هستند که به چالش کشیدن ج.ا.ا را در همه ی تظاهراتها در عراق طی سال گذشته در دست داشته اند. آیا آنها می توانند که میلیشای شیعه را به چالش بکشند؟ بله اگر به آنها کمک شود که ارتش عراق را بعنوان ارتشی سکولار بازسازی کنند. آیا سیاستمداران سکولار دموکرات عراق از اسلامگرایان شیعه و سنی وحشت دارند، بله و به همین دلیل نیز مجبورند که مشی نازک و حساسی را در رابطه با داعش، میلیشای شیعه، ج.ا.ا و روسیه در پیش گیرند، همانطور که مصدق چنین راه نازکی را در رابطه با اسلامگرایان و شوروی برگزید گرچه ایده آل او دولت به سبک غربی در ایران بود. آیا یافتن رهبران سکولار عراقیِ اینچنین، در مناطق عرب نشین عراق دشوار است؟ بله اما مطمئناً رهبران کرد که چندین دهه برای دموکراسی *سکولار* مبارزه کرده اند و نه فقط سکولاریسم استبدادی نظیر دوران صدام حسین، آنها، سیاستمدارانِ عربِ سکولار دموکرات را می شناسند. در واقع، کمک رهبران کرد نقشی تعیین کننده برای موفقیت چنین راه حلی در کل عراق خواهد داشت و ممکن است حتی به پیروزی سکولار دموکراسی در ایران یاری رساند به جای آنکه دورنمای جنگ تمام عیار با رژیم اسلامی در منطقه تقویت شود. راه حلی که عوامل رژیم اسلامی ایران در عراق ارائه می کنند و قولهای اصلاح طلبان اسلامی نظیر آقای محمد جواد ظریف، به قول آمریکایی ها «پایپ دریم» یا رؤیاس پای منقل تریاک است که طی برجام به آقای جان کری و کابینه ی اوباما فروخته شد که امروز در واقع آمریکا را با گزینه ی جنگ تمام عیار یا دادن امتیاز به ج.ا.ا برای کنترل عراق، روبرو کرده است. و نتیجه ی چنان راهی آنچیزی است که در ماجرای سردار قاسم سلیمانی دیدیم و ادامه ی آن راه می تواند مشکلات را برای همه ی طرفهای درگیر، بدتر کند و نه به بهتر!
به امید جمهوری آینده نگر دموکراتیک و سکولار در ایران،
سام قندچی
IRANSCOPE.COM
http://www.ghandchi.com
نهم اردیبهشت ماه 1399
April 28, 2020
متون برگزیده
http://featured.ghandchi.com
برای
حزب جمهوریخواهان سکولار دموکرات و آینده نگر ایران
http://www.ghandchi.com/futuristparty/index.html