Sam Ghandchiسام قندچي آقای جوزف بایدن هیچ یک از ما را بر دیگری ترجیح نمی دهد

سام قندچی 

http://www.ghandchi.com/533-Biden.htm

https://www.newsecularism.com/Ghandchi/082508-Joe-Biden.htm

پی نوشت بیست و یکم آذر ماه 1400: نه «پوتین» پیام «بایدن» را فهمید، نه رهبران پوزیسیون و اپوزیسیون ایران

 

joe-biden

 

دیروز آقای باراک اوباما اعلام کرد که جوزف بایدن را برای مقام معاونت رئیس جمهوری در مبارزه انتخاباتی خود، برگزیده است و تجربه وی در سیاست خارجی و همکاری فراجناحی را عوامل اصلی برای انتخاب خود ذکر کرد. در نتیجه نظریات آقای بایدن در سیاست خارجی امروز اهمیت ویژه دارد بخصوص اگر آقای اوباما در انتخابات ریاست جمهوری در ماه نوامبر برگزیده شود.

دو سال پیش من مقاله مفصلی درباره نظریه ای که آقای بایدن برای حل مشکل عراق ارائه داده بود نوشتم (1) و در آن توضیح دادم که از نظر آقای بایدن راه حل عراق تقسیم آن کشور به سه کشور شیعه، سنی عرب، و کرد است. در آنجا توضیح دادم که اینگونه «تقسیم قومی» معادل فدرالیسم استانی در عراق (که موجب رشد دموکراسی می شود) نیست، بلکه با تکه تکه کردن جامعه بر مبنای قومی و مذهبی راه برای جنگ های بیشتر قومی ـ مذهبی و رشد روابط ملوک الطوایفی و عشیرتی باز می شود. و این همان روش خطرناکی است که به «بالکانیزه کردن منطقه» موسوم است.(2) در این نوشتار اما هدفم طرح مجدد آن بحث ها نیست و مشخصاً می خواهم دربارهء تأثیری که حضور آقای بایدن بر روی خاورمیانه و مشخصاً ایران می تواند داشته باشد بحث کنم.

وضعیت کنونی خاورمیانه شباهت زیادی به وضعیت اروپای دوران جنگ دوم جهانی دارد و، در نتیجه، یادآوری نقش های دو چهرهء مهم آن دوران، یعنی چمبرلین و چرچیل می تواند در درک وضعیت به ما کمک کند. بخصوص که، بنظر من، افکار و طرح های جوزف بایدن شبیه هیچ کدام از آن دو تن نیست.

درکی که از چمبرلین وجود دارد اکثراً چنین است که او اطلاع دقیقی از فاشیسم هیتلری نداشته است و به همین جهت کوشش هایش نه در راستای مقابله که در پی راضی کردن هیتلر بوده است. بنظر من، این تصویر درستی از چمبرلین نیست. آنچه چمبرلین در نظر داشت انجام رفرم های اجتماعی پایه ای بود که سوسیال دموکرات ها در کشورهای دیگر اروپا انجام داده بودند و او می خواست که آنها را در بریتانیا تحقق دهد ـ آن هم بدون قبول سوسیالیسم که قوی ترین رقیب سرمایه داری خصوصی در اروپای سال های بعد از جنگ اول جهانی بود. در نتیجه، علت اینکه چمبرلین می خواست هیتلر را راضی کند آن بود که بتواند نیروی خود را، بدون دغدغه های ناشی از درگیری های خارجی، بر روی مسائل داخلی بریتانیا متمرکز کند، او، با انتخاب روش مدارا با هیتلر در این کار موفق هم شد. اینکه هیتلر روش عدم تجاوز به بریتانیا را در پیش گرفته و تیغ حمله خود را بسوی شوروی هدف گرفت، از یکسو، توانست آن آسودگی از دغدغه های خارج را برای او فراهم کند و، از سوی دیگر، اصلاحات وی را (آن هم بصورت آلترناتیوی در برابر سوسیالیسم) به نمایش بگذارد. البته چنانکه میدانیم نتیجه دیگر این سیاست هم آن شد که هیتلر با خیال راحت نیروی نظامی خود را در اروپا تحکیم کرد و سپس فرانسه و عاقبت بریتانیا را هم هدف گرفت.

در مقایسه با او، وینستون چرچیل که، مانند سیاستمداران آمریکائی آن دوران، سیاست خارجی را بصورت علم می نگریست و می دانست که قول هائی که در معاهده ها داده می شوند، به محض آنکه تناسب قدرتی که آن معاهده را ممکن کرده تغییر جدی کند، اعتبارشان فقط روی کاغذ خواهد بود و بس. در عین حال، هدف ایجاد آلترناتیوی برای دولت های رفاهی اروپا برای چرچیل مطرح نبود چرا که آنچه می توانست بدست آید در زمان چمبرلین در بریتانیا بدست آمده بود و، در نتیجه، مسئلهء مرکزی برای چرچیل «تناسب قدرت در اروپا» بود و اینکه، پیش از تصرف بریتانیا بوسیلهء آلمان،جلوی پیشرفت آن گرفته شد ـ که همین طور هم شد.

اما، بنظر من، جوزف بایدن نه چمبرلین است و نه چرچیل. برای توضیح بیشتر بگذارید نگاهی بوضعیت کنونی سیاست خارجی آمریکا بیاندازیم و این کار را نخست در مقایسه با موضع پیش روی چرچیل شروع کنم. بسیاری از سیاستمداران آمریکا، در تمام دوران دولت بوش، درست همچون چرچیل در مورد هیتلر، اسلامگرائی را خطری اصلی دیده و سمت گیری شان در خاورمیانه با موضع ضد آن همراه بوده است، تا حدی که برخی از نئوکان ها براستی فکر می کردند که با تصرف عراق می توانند اسلامگرائی را برانداخته و از آن کشور نمونه ای مانند آلمان بعد از جنگ (که به مدد تحت برنامه مارشال باز سازی شد) بسازند.

آقای بایدن ابداً چنین تصوراتی ندارد. از نظر او همانقدر می شود با جمهوری اسلامی کار کرد که با مجاهدین؛ همانقدر می شود با نیروهای شیعه در عراق کار کرد که با نیروهای عرب سنی، و یا کرد. در نتیجه، او حاضر نیست پول آمریکا را برای درگیری با جمهوری اسلامی یا نگهداشتن مثلاً دولت شیعی عراق در قدرت مرکزی صرف کند. یعنی، بر عکس چرچیل که سمت گیری معین داشت و نوک تیز حملهء خود را متوجه فاشیسم کرده بود، برای آقای بایدن اسلامگرائی چیزی نیست که لبه تیز حمله را به هر قیمت شده متوجه آن کند.

از سوی دیگر، آقای بایدن چمبرلین هم نیست که، مثلاً، در دوستی با حکومت اسلامی در برابر مجاهدین سمت گیری کند و با خیال راحت در آمریکا بنشیند و فکرش را روی مسئلهء سیستم بیمهء درمانی برای مردم آمریکا متمرکز کند. در واقع او می داند که اینگونه خوش خیالی، و منحرف کردن توجه به مسائل داخلی، آمریکا را با مسائلی نظیر یازدهم سپتامبر آمریکا روبرو خواهد کرد.

بنظر من سیاست ها و موضع گیری های ، آقای بایدن بیشتر شبیه سیاست های بریتانیا در پیش از جنگ جهانی اول خواهد بود. یعنی، او هم، بدون آنکه بودجهء زیاد نظامی یا مالی در خاورمیانه صرف کند، سعی خواهد کرد با همه طرف های درگیر کار کند؛ درست همانگونه که بریتانیا در زمان رضا شاه هم سعی می کرد با دولت رضا شاه نزدیک باشد، هم با اسماعیل آقا سیمقو، و هم با ولیعهد احمد شاه، یعنی محمد حسن میرزا که از لندن مقرری ماهانه دریافت میداشت.

اما نتیجهء چنین سیاستی برای خاورمیانه و مردم ایران چه خواهد بود؟ آیا منطقه و ایران بالکانیزه خواهند شد؟ بنظر من همهء این وقایع احتمالی بستگی به رفتار مردم ایران و جنبش های سیاسی منطقه و ایران خواهد داشت. مطمئناً سیاست خارجی آقای بایدن از خطر حمله آمریکا به ایران به طرز محسوسی خواهد کاست. اما اینکه جنبش ما در این میانه چگونه کار کند به خود ما مربوط می شود. مثلاً، اگر جنبش سیاسی ایران بخواهد با تکیه بر فاشیسمی که بعضی ها آن را «ناسیونالیسم افراطی» می خوانند باعث نارضایتی جریانات اتنیک در ایران شده و آنها را از جنبش عمومی مردم جدا سازد، و جریانات اتنیک ایران هم ـ بجای همراهی با طرحی برای فدرالیسم استانی به همراه همه مردم ایران ـ دنبال برنامه های فدرالیسم قومی و تجزیه طلبی را بگیرند، در آنصورت نتیجه چیزی جز بالکانیزاسیون نخواهد بود که مدینهء فاضلهء ناسیونالیست های قومی رنگ و وارنگ است(3). اما اگر همهء نیروهای سیاسی ایران به دنبال یک برنامهء روشن فدرالیسم استانی رفته و با یکدیگر برای ساختن ایرانی نو همکاری کنند، حاصل کار دولتی دموکراتیک، سکولار، و قدرال خواهد شد. این دست خودما است که چه راهی را انتخاب کنیم.

از منظر مردم آمریکا که نگاه کنیم، بنظر من، سیاست خارجی آقای بایدن به آمریکا اجازه خواهد داد تا از فشار جنگ نفسی راحت بکشد و مخارج جنگی خود را بصورت قابل توجهی کاهش دهد و پول خود را در راه کارهای رفاهی صرف کند. در عین حال، تا آنجا که به برنامه های داخلی آقای اوباما و توجه وی به اقتصاد گلوبال مربوط می شود، انتخاب بایدن تغییری در آنها به وجود نخواهد آورد(4).

در رابطه با نیروهای جنبش سیاسی ایران نیز، آقای بایدن هیچ ترجیحی نخواهد داشت و، به معنی واقعی کلمه، آن سخن چرچیل و دیگر سیاستمداران کهنه کار بریتانیا را بکار خواهد بست که «بریتانیا دوست همیشگی و یا دشمن همیشگی ندارد، و تنها چیزی که دائمی است منافع بریتانیا است که باید برای تأمین آن کوشید». نتیجه اینکه، بنظر من، آقای بایدن به هیچ نیروی جنبش سیاسی ایران ارجحیت نخواهد داد و همانقدر با لابی گران جمهوری اسلامی خواهد نشست که با مجاهدین یا سلطنت طلبان یا جبهه ملی و یا با نیروهای چپ یا نیروهای اتنیک و مدنی. این وضع برای این نیروها هم به این معنی است که آنها به نسبت آن که چقدر کوشش کنند، به نفع خود از مناسبات با آمریکا بهره خواهند برد.

در این نوشته هدف من ابداً این نبود که بگویم چه چیزی خوب است و چه چیزی بد. تلاشم همه بیان این نکته بود که، در صورت موفقیت آقای باراک اوباما و بکارگیری نظرات آقای بایدن در سیاست خارجی، واقعیت سیاست خارجی آمریکا چه شکل خواهد بود.

به هر حال، چه دوست داشته باشیم و چه نه، این ها واقعیاتی خواهند بود که، در صورت موفقیت حزب دموکرات، جنبش ما با آن روبرو خواهد بود.
 

 

به امید جمهوری آینده نگر دموکراتیک و سکولار در ایران

 

سام قندچی
http://www.ghandchi.com

چهارم شهریور 1387
August 25, 2008

 

پانویس ها:

1. http://www.ghandchi.com/446-IraqPartition.htm
 

2. من در بخش اول نوشتار دیگری مفصلاً درباره خطر بالکانیزه شدن منطقه در صورت انجام چنین طرح هائی، توضیح داده ام: http://www.ghandchi.com/481-ThirdWorld.htm
 

3. http://www.ghandchi.com/529-MadinehFazeleh.htm
 

4. همانطورکه قبل از «سوپر سه شنبه» دربارهء آن به تفصیل بحث کردم:

 http://www.ghandchi.com/501-Clinton-Obama.htm
 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


 

متون برگزیده
http://featured.ghandchi.com

متون برگزیده سام قندچی

 

 

برای حزب جمهوریخواهان سکولار دموکرات و آینده نگر ایران
http://www.ghandchi.com/futuristparty/index.html

 

 

 

SEARCH