Sam Ghandchiسام قندچي نتیجه تجزیه طلبی نظیر حمله صدام؛ ویرایش دوم

سام قندچی

http://www.ghandchi.com/815-separatism-like-saddam.htm

مطالب مرتبط: 1     2     3     4     5     6     7     8     9

 

separatism-like-saddam

 

پیشگفتار ویراش دوم

 

مقاله ی زیر را در حدود 8 سال پیش در تاریخ 8 شهریور 1393 منتشر کردم و در آن تاریخ گرچه همچون همیشه با تجزیه طلبی مخالف بودم؛ اما، از فدرالیسم استانی حمایت می کردم. سه سال بعد، یعنی در هفتم مهر ماه 1396 با انتشار اطلاعیه ای تحت عنوان «اعلام تغییر موضع به مخالفت با هرگونه فدرالیسم برای ایران»*، مخالفت خود را با هرگونه فدرالیسم در ایران اعلام و دلائلش را توضیح دادم. موضوع این مقاله اساساً در مورد تجزیه طلبی است. امروز که دوباره بحث تجزیه طلبی در اپوزیسیون ایران مطرح شده شاید مطالعه ی مجدد این مقاله بتواند بر برخی نتایج تجزیه طلبی آگاهی بخش باشد.

 س. ق.

6 فروردین 1402

 

----------------------------------------------------

دوباره در محافل سیاسی ایران بحثهایی فاقد صراحت در مورد «تمامیت ارضی» کشور ایران راه افتاده است! برخورد صریح به «فدرالیسم و تجزیه طلبی» همان اندازه امروز بحبوحه ی «انقلاب 21 ایران» مورد نیاز است که موضع گیری صریح در مورد دو طرف «جنگ» هنگام حمله ی صدام به ایران لازم بود! تا آنجا که مربوط به فدرالیسم قومی و دیگر اشکال فدرالیسم مربود می شود به اندازه کافی بحث شده است، و موضع فدرالیسم در طرح پیشنهادی حزب آینده نگر نیز مدتها پیش از برنامه ی پیشنهادی حزب آینده نگر حذف شد **. بحث های کاذب در مورد فدرالیسم مربوط به همکاری یا عدم همکاری با نیروهای تجزیه طلب است در حالیکه ما به وضوح در تجربه ی اقلیم کردستان عراق دیدیم که حکومت آن ناحیه بعد از سقوط رژیم صدام حسین بعنوان واحدی فدرال شکل گرفت اما بعداً با رفراندوم 6 سال پیش آقای مسعود بارزانی می خواستند تجزیه از عراق را با این ترفند انجام دهند! سالهات به کرّات بحث کرده ایم که «چرا باید تجزیه طلبی را باید محکوم کرد» و نظیر تجاوز به کشور ایران، قابل مذاکره نیست چرا که هردو در مورد «تمامیت ارضی» کشور ایران است و نابود کننده ی یکپارچگی ملی آنچه که نظیر دیگی بوده که اقوام گوناگون طی قرنها در این سرزمین با یکدیگر در هم تنیده و رشد کرده اند و تضمین حقوق بشر باعث اعتلای ملی خواهد شد و نه آنکه با تجزیه ی کشور همین تمدن را نیز نابود کنیم!

تجزیه طلبی امروز، نتیجه اش نظیر حمله صدام به ایران در 31 شهریور 1359 يعنی یکسال و نیم بعد از انقلاب
57 است که جنبش دموکراتیک ایران را نابود کرد. با حمله صدام، جنبش دموکراتیک ایران به سه شقه تقسیم شد: یک بخش در خدمت تثبیت جریان اسلامگرائی در قدرت قرار گرفت. بخش دوم در خدمت صدام تجاوزگر قرار گرفت. و بخش سوم که پاسیفیست ماند عملا از بین رفت و سالها طول کشید تا دوباره بعد از پایان آن جنگ خانمانسور از خاکستر خود برخیزد.

شاید اگر حمایت غرب و متحدانش در خاورمیانه از حمله صدام به ایران و عملکرد نیروهای ساده لوح در جنبش سیاسی ایران نبود، و مهمتر از همه سخنان تحریک کننده ی خمینی در مورد عراق نبود، صدام حسین هیچگاه جرئت حمله به ایران را نکرده بود و چنین بلائی بر سر جنبش دموکراتیک ایران نمی آمد.* در واقع حمله عراق به ایران بیش از کودتای 28 مرداد بر پیکر جنبش دموکراتیک ایران ضربه وارد آورد؛ در حالیکه، متأسفانه در مطبوعات اپوزیسیون حمله صدام به ایران، از این زاویه، به ندرت مورد بررسی قرار گرفته است.

جریان تجزیه طلبی در ایران و حمایت های غرب و متحدانش در خاورمیانه و نیروهای ساده لوح در جنبش سیاسی ایران از این حرکت می تواند ضربه مشابهی به جنبش دموکراتیک ایران وارد آورد و دوباره 30 و چند سال دیگر این جنبش سراسری را که چند سالی است دوباره سر بلند کرده، به عقب راند. طرح تجزیه قومی کشور ایران، جنبش دموکراتیک را به سه شقه تقسیم میکند. يک بخش با تجزیه طلبان و متحدان خارجی آنها همراه میشود و خود را انقلابی می خواند. بخش دوم همراه رژيم به سرکوب تجزیه طلبان برخاسته و به تثبیت اسلامگرائی کمک خواهد کرد. بخش سوم جنبش هم که در چنین جنگی شرکت نکند نظير دوران حمله عراق به ایران عملا فلج می شود. بسیاری از مردم که تجربه ی حمله صدام به ایران را به یاد دارند از همین حالا فکر ترک ایران در صورت وقوع سناریوی جنگهای تجزیه طلبانه هستند!

متأسفانه برخی در جنبش سیاسی ایران ترقی خواهی را هنوز درک نمی کنند. اگر کسی در ایران اینترنت و گوشی های همراه توسعه دهد کاری ترقی خواهانه کرده است اما هر حمله ای به رژیم لزوماً کاری ترقی خواهانه نیست و تفاوتی بین نتیجه حمله صدام حسین به ایران و به اصطلاح انقلابی با پرچم فدرالیسم همراه متحدان خارجی اما با هدف تجزیه ایران، نخواهد بود!

 

در پایان مایلم بحثی را که در رابطه با حل مسأله داعش توسط یکی از حاکمان امارات متحده همانوقتی که ویرایش اول این مطلب منتشر شد، یادآوری کنم! راه حل مبارزه با تجزیه طلبی، توهین و بدگویی در مورد تجزیه طلبان و ساختن تصویری هولناک از آنها نیست بلکه به موضوعات حقوق بشری که اصل مسأله ی آن دوستان است می بایست توجه کرد و برای آن معضلات ا راه حل ارائه کرد و با آن دوستان همکاری کرد! نمی دانم چنین راه حلی در مورد داعش لزوماً کار کرده باشد و باید از آن حاکم امارات متحده پرسید، اما مطمئن هستم چنین راه حلی در مورد تجزیه طلبان ایران مؤثر خواهد بود چرا که آنها از همان درد سرکوب حقوق بشر در رژیم اسلامی در 44 سال گذشته زجر برده اند که بقیه ی ایرانیان تجربه کرده اند و نظیر بقیه ی ایرانیان که حتی ترک وطن را برگزیدند که خود نوعی جدایی طلبی است، حکومتی دموکراتیک و سکولار پاسخ درد آنها ست!

 

به امید جمهوری آینده نگر دموکراتیک و سکولار در ایران،

 

سام قندچی

IRANSCOPE
http://www.ghandchi.com

8 شهریور 1393
August 30, 2014

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


 

متون برگزیده
http://featured.ghandchi.com

متون برگزیده سام قندچی

 

 

برای حزب جمهوریخواهان سکولار دموکرات و آینده نگر ایران
http://www.ghandchi.com/futuristparty/index.html

 

 

 

SEARCH