دیکتاتوری استالینیستی آلبانی با مرگ «انور خوجه» پایان نیافت
سام قندچی
http://www.ghandchi.com/4403-enver-hoxha.htm
مطالب مرتبط: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11
گرچه این نگارنده نقد مارکسیسم را بعد از فاجعه ی انقلاب 57 آغاز کردم؛ اما بیشتر نقد مارکسیسم در جنبش چپ ایران بعد از سقوط اتحاد شوروی انجام شده و اکثراً هم به حق بر موضوع تئوری دیکتاتوری پرولتاریا و نقد لنینیسم و کمونیسم روسی، متمرکز بوده است. این نگارنده در نقد مائوئیسم و همچنین اشکال دیگر مارکسیسم و نیز درباره ی نحله های دیگر چپ نظیر آنارشیسم، نقدهایی منتشر کرده ام. با اینهمه تا آنجا که به استالینسم آلبانی که رهبرش «انور خوجه» و مذهب رسمی آن کشور آتئیسم بود مربوط می شود، به غیر از برخی اشارات به هواداران انور خوجه در جنبش کمونیستی ایران، کمتر مورد توجهم بوده است.
به تازگی کتاب تازه ای را در مورد مبحث مولتی ورس در فیزیک مطالعه می کردم تحت عنوان «قبل از بیگ بنگ» نوشته ی خانم «لورا مرسینی-هوتون». این کتاب را فیزیکدان و دانشمند برجسته کیهان شناسی راجر پنروز هم توصیه کرده و یکی دو ماه پیش از زیر چاپ بیرون آمده و بحثهای کتاب در مورد مولتی ورس خیلی جالب هستند. با اینحال آنچه برایم غیرمنتظره بود ارائه تصویری از واقعیت استالینیسم آلبانی بود چون نویسنده خود از آلبانی بوده و به همراه پدر و مادرش در شرایط رژیم استالینیستی آن کشور زندگی کرده و واقعاً خواندنی است چطور تجربه ی زندگی در آلبانی نیز نظیر شوروی و اقمار آن کشور بوده با اینکه آلبانی کلاً همه ی دوران بعد از مرگ استالین از شوروی و اقمار آن جدا بود و اول با چین سمتگیری داشت و بعد از مرگ مائو، با مائوئیسم هم مخالفت کرد! هنوز برخی گروههای به اصطلاح خط 3 در جنبش چپ ایران که در گذشته هواداران حزب کار آلبانی و شخص انورخوجه بودند از نقد آلبانی طفره میروند همانگونه که برخی از آنها همچنان از امثال تقی شهرام و موضوع قتل مجید شریف واقفی توسط وی، نه تنها طفره می روند، بلکه همچنان از تقی شهرام حمایت می کنند و منظورم فقط موضوع به اصطلاح دادگاه تقی شهرام توسط رژیم اسلامی نیست که همچون همه ی دادگاههای رژیم اسلامی، بیدادگاه بوده، بلکه منظور اینکه از عملکرد جنایتکارانه ی تقی شهرام حمایت می کنند و همچنان تجربه ی استالینیسم در آلبانی را محکوم نمی کنند! در حقیقت نویسنده ی کتاب مورد ذکر، یعنی خانم «لورا مرسینی-هوتون» سالها در دوران «رامیز آلیا» جانشین «انور خوجه» نیز در آن کشور زندگی کرده و در مورد آن دوران هم نوشته که ادامه ی همان رژیم استالینیستی بوده است!
جنبش چپ ایران به رغم نقد از مارکسیسم روسی هنوز اساساً از تجربه ی یک قرنِ استبداد رژیمهای کمونیستی نقد لازم را انجام نداده است و همچنان خطر تکرار آن تجربه ها در ایران بعد از سقوط رژیم اسلامی، وجود دارد، از جمله از تجربه کوبا که بیش از هرجریان کمونیستی دیگری در میان پیروان مشی چریکی در ایران پایه داشت، نقد لازم به عمل نیامده است، در حالیکه کوبا نیز تجربه ی شکست خورده ای نظیر استبداد در کره شمالی و دیگر کشورهای کمونیستی است که همچنان ادامه دارد! اما برگردیم به کتاب «قبل از بیگ بنگ» نوشته ی خانم «لورا مرسینی-هوتون» و تجربه ی آلبانی، اگر به مباحث فیزیک هم علاقه ای ندارید، این کتاب بازهم خواندنی است و بویژه برای درک تجربه ی تلخ زندگی در کشورهای کمونیستی در قرن بیستم بسیار آگاهی دهنده است. در حقیقت منتقدان کمونیسم در اروپا یعنی کسانی نظیر کارل پوپر وقتی از مارکسیسم نقد کردند با نقد حزب سکولار دموکرات آلمان شروع کردند نه احزاب کمونیستی طرفدار شوروی و در واقع کارل پوپر خودش در ابتدا عضو حزب سکولار دموکرات آلمان بود و بعد از جدا شدن از آن حزب نقد مارکسیسم را آغاز کرد، در حالیکه دوستان چپ در ایران نقد خود را اکثراً با نقد احزاب کمونیست طرفدار شوروی و کلاً لنینیسم آغاز کردند و همانجا هم متوقف شده اند و این نقص باعث شده که هنوز نقص اصلی مارکسیسم را در ارتباط با آزادی و دموکراسی درک نکرده اند! هدفم از این یادداشت نیز توهین به دوستان چپ نیست، اما اگر این نقد را پیگیرانه دنبال نکنیم می توانیم به تجربه ی تلخ افغانستان دچار شویم که 4 سال پیش در نوشته ای تحت عنوان «گویا ما یک حکومت به کمونیستها هم بدهکاریم»، درباره ی چنین خطری برای نتیجه ی انقلاب 21 ایران، توضیح داده شد!
به امید جمهوری آینده نگر دموکراتیک و سکولار در ایران،
سام قندچی
IRANSCOPE
http://www.ghandchi.com
30 آذر ماه
1401
December 21,
2022
متون برگزیده
http://featured.ghandchi.com
برای
حزب جمهوریخواهان سکولار دموکرات و آینده نگر ایران
http://www.ghandchi.com/futuristparty/index.html