sam-ghandchi انقلاب 21: آیا در ایران واقعاً اپوزیسیونی وجود دارد

سام قندچی

http://www.ghandchi.com/4108-iran-opposition.htm

http://isdmovement.com/2021/0721/072321/072321.Sam-Ghandchi-Does-Iran-have-an-opposition.htm

مطالب مرتبط: 1     2     3     4     5     6     7     8     9     10     11     12     13     14

 

opposition-real

 

در 43 سال گذشته هر بار که جنبش مردم فروکش کرده یا که چون به سقوط رژیم منجر نشده، عده ای راه میافتند دوره، و حدیث یأس می خوانند که: "آقا اپوزیسیونی در ایران نیست و آمریکا هم که حالا با این رژیم ساخته، بروید دنبال زندگی تان"! بعد از فروکش جنبش سبز نیز همینها گفتند که "تظاهرات چند میلیونی در تهران به این خاطر بود که خودشون یعنی اصلاح طلبان بودند و بعد هم که یا اونا با جناح حاکم ساختند و یا حذف شدند!" اما این حرفها حقیقت ندارد هرچند مردم ایران تحت رژیمی شدیداً دیکتاتوری زندگی می کنند که اپوزیسیون نمی تواند خود را در مطبوعات و اعتراضاتِ با برنامه، نظیر اپوزیسیون در آمریکا و اروپا نشان دهد. اجازه دهید به هردو نکته در مورد «اپوزیسیون» و بعد هم موضوع «آمریکا»، پاسخ دهم:

 

1. اپوزیسیون در ایران وجود دارد. کمتر از 10 سال بعد از شکست جنبش سبز در خیزش 96 دیدیم که شکافی درون رژیم یعنی اعتراض هواداران آیت الله احمد علم الهدی در مشهد فرصتی شد که اپوزیسیون در 125 شهر تظاهرات برپا کرد. دو سال بعد هم در خیزش 98 همین حقیقت را با ماجرای افزایش قیمت بنزین مشاهده کردیم! دو هفته پیش نیز رویداد تاریخی پیروزی اپوزیسیون در تحریم انتخابات 1400 بود و امروز شاهد اعتصابات کارگری در ایران هستیم. می پرسند پس چرا اکنون که اعتصابات کارگری در جریان است حرکتی خیابانی نظیر خیزشهای 96 و 98 راه نیافتاده؟ دست اپوزیسیون نیست که حرکتهای مردمی یا حتی انقلاب 21 را راه بیاندازد، و همزمانی تظاهرات خیابانی و اعتصابات کارگری در انقلاب 57 نیز دست اپوزیسیون نبود، همانطور که در 5 سال اخیر، در راه افتادن خیزش 96 نقشی نداشت؛ اما، در رهبری اپوزیسیون شکی نیست وقتی آن خیزش حتی بیش از جنبش مشروطه در اینهمه شهر گسترش پیدا کرد؛ البته در دوران انقلاب 57، اپوزیسیون آنزمان، یعنی خمینی و دیگران، توانستند بازاریان را برای کمک مالی به خانواده های کارگران اعتصاب کننده ی شرکت نفت، به حرکت درآورند! واقعیت نیز اینکه اعتصابات کارگری و تظاهرات خیابانی مکانیزم های خود را دارند و لزوماً همزمان نیستند، حتی در آمریکا پیش از پایان جنگ ویتنام شاهد تظاهراتهای وسیع خیابانی بودیم در حالیکه بعد از پایان جنگ ویتنام تازه اعتصابات کارگری راه افتاد! اپوزیسیون دموکراتیک، نه این اعتراضات را، و نه انقلابها را، خلق نمی کند، بلکه تلاش می کند آنها را برای رسیدن به هدف جامعه ای دموکراتیک، سکولار، و آینده نگر رهبری کند!

 

2. اما بحث دومی که راه می افتد اینکه "آمریکا دیگر با رژیم، ساخته، و فاتحه این حرکت تازه را نیز باید خواند." اولاً آمریکا و مشخصاً هر دولتی در جهان، دنبال منافع ملی خود هستند و زمانهایی ممکن است این منافع با اهداف اپوزیسیون ایران در هر لحظه در تطابق باشد و زمانهایی نیز چنین نیست! مثلاً در دوران جنگ سرد اساساً آمریکا مسأله ی اصلی اش مقابله با شوروی بود و برای این هدف جنبش اسلامی را متحد نزدیک خود می دید و حتی «کمربند سبز» را در افغانستان و ترکیه و کشورهای دیگر خاورمیانه و آفریقا و نقاط دیگر ایجاد کرد و پتانسیل جنبش اسلامی ایران را برای اتصال به همین طرح کمربند سبز مورد توجه قرار داد و زمانی که دید رژیم شاه پایان یافته، از خمینی حمایت کرد تا قدرت به دست کمونیستها نیافتد و امثال ارتشبد فردوست و شماری از ژنرالهای عالیرتبه ی ارتش شاه نیز در واقع همین استراتژی آمریکا را پیاده می کردند، و شخصاً خبر ندارم که واقعاً کسی به آنها از وزارت خارجه ی آمریکا دستور داده باشد، اما به هرحال موضوع خیانت به شاه نبود! در حقیقت این استراتژی آمریکا توسط ساواک در همه ی 15 سالِ قبل از انقلاب، توسط ساواک اجرا می شد، و حمایت ساواک از دکتر علی شریعتی و حسینیه ارشاد نیز به همین دلیل بود، وگرنه آنهایی که مسؤل این کارها بودند خائن به شاه نبودند و دقیقاً خودِ شاه نیز سمتگیری کامل با استراتژی آمریکا در زمان جنگ سرد داشت! حالا ممکن است سؤال شود که آیا اپوزیسیون ایران، امروز، باید از این حقایق درس بگیرد و در استراتژی خود یکطرفه سمتگیری نکند، به رغم آنکه امروز اهداف اپوزیسیون با جوامع دموکراتیک غربی نزدیک است یعنی واقعاً امروز اپوزیسیون ایران حتی «اپوزیسیون چپ» سمتگیری اش با دنیای لیبرال و دموکراتیک و سکولار همسو است. از نظر این نگارنده در این رابطه اپوزیسیون ایران باید از اسرائیل یاد بگیرد و امیدوارم این حرفم باعث سوء تفاهم نشود. در مورد اسراییل نظرم را سالهاست به روشنی نوشته ام، اما اینجا بحث، مثالی از روابط خارجی است که اسراییل را بعنوان مثال مطرح می کنم. اسراییل به روشنی در اهداف استراتژک خود، از روز اول با جهان دموکراتیکِ غرب و در رأس آن آمریکا، همسو بوده و هست؛ اما، در سیاست خارجی خود نمی آید همه ی تخم مرغهای خود را در سبد آمریکا بگذارد و روابط محکم خود را با «روسیه» و «چین» دارد چه قبل از سقوط شوروی و چه امروز! متأسفانه اپوزیسیون ایران در 40 سال گذشته اساساً روابط خارجی خود را با قدرتهای بزرگ، به آمریکا و اروپا محدود کرده و به همین علت نیز نوعی رابطه ی «عشق و تنفر» ایجاد شده وقتی مثلاً جمهوریخواهان یا دموکراتها در آمریکا سرِ کار می آیند! و از سوی دیگر اتفاقاً رژیم اسلامی، هم با آمریکا و اروپا، هم با روسیه و چین مناسبات دارد و منافع خودش را دنبال می کند! از دیدگاه صاحب این قلم اپوزیسیون ایران، باید همان کاری را کند که اسراییل می کند یعنی به رغم احساس نزدیکی کامل با آمریکا و جهان غرب، با روسیه و چین نیز برای منافع مردم ایران وارد گفتگو شود، بازهم تکرار می کنم امیدوارم این حرفم باعث سوء تفاهم نشود! شخصاً نه دیپلمات هستم و نه در انجام این امور تخصصی دارم، اما دوستانی نظیر دکتر مهران براتی می توانند بهتر از صاحب این قلم در این مورد نظر دهند و بگویم که در مورد آنچه در این مقاله نوشته ام با دکتر براتی ابداً تماسی نداشته ام، و همچنین همانطور که در سطور بالا تأکید کردم، امیدوارم این بحثم باعث سوء تفاهمی نشود چرا که شخصاً برای دموکراسی در کشور و دولت آمریکا احترام زیادی قائل هستم و قصدم توهین به مردم و دولت آمریکا نیست، چه سیاستمداران جمهوریخواه بر سر کار باشند و چه دموکرات و اساساً خود را در موضوعات سیاسی در آمریکا، پارتیزان نمی دانم و همواره از موضع دوحزبی در آمریکا حمایت می کنم!

 

به امید جمهوری آینده نگر دموکراتیک و سکولار در ایران،

 

سام قندچی

IRANSCOPE
http://www.ghandchi.com

چهاردهم تیر ماه 1400
July 5, 2021

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


 

متون برگزیده
http://featured.ghandchi.com

متون-برگزیده

 

 

برای حزب جمهوریخواهان سکولار دموکرات و آینده نگر ایران

http://www.ghandchi.com/futuristparty/index.html

 

 

ghandchi-english-articles

 

SEARCH

 

ghandchi-all-articles