ترانس-هومانیسم و یادی از فریدون
اسفندیاری
سام قندچی
http://www.ghandchi.com/368-transhumanism.htm
Transhumanism and a Tribute to Fereidoun FM Esfandiary
http://www.ghandchi.com/368-transhumanismEng.htm
پی نوشت 25 بهمن ماه 1400: برایم مایه ی خوشحالی است که در یکماه گذشته در اینترنت توجه زیادی به این مقاله ی 17 سال پیش این نگارنده در مورد زنده یاد «فریدون اسفندیاری» (اف ام 2030)، مشاهده می کنم! س.ق.
امروز ترانس-هومانیسم یا هومانیسم گذاری transhumanism دیگر یک اندیشه فلسفی گمنام نیست، و هواداران مهمی دارد، نظیر موسسه WTA یا شخصیت هائی نظیر اریک درکسلر K. Eric Drexler، پایه گذار ننو تکنولوژی و نویسنده کتاب موتورهای آفرینش Engines of Creation، و ماروین مینسکی Marvin Minsky، از پایه گذاران هوش مصنوعی و نویسنده کتاب جامعه فکر Society of Mind.
دانشمند و آینده نگر معروف عصر ما ری کرزوایل، در کتاب اخیر خود، Fantastic Voyage که با تری گروسمن نگاشته است، نظرات ترانس هومانیسم درباره آینده موجودیت بیولوژیک انسان را، با تحقیقات علمی نشان داده، و این بحث را طرح کرده است که تا 20 سال دیگر، فناناپذیری در دسترس بشر خواهد بود.
چند سال پیش در About Futurism and Third Wave Terminology ذکر کردم که پایه گذار اندیشه ترانس هومانیسم، و کسی که اول بار این اصطلاح را بکار برده است، یک ایرانی بنام فریدون اسفندیاری FM Esfandiary بود. اسفندیاری این اصطلاح را اول بار در سال 1966 زمانیکه در New School for Social Research نیویورک تدریس میکرد، بکار برده است. (بعدالتحریر-برخی معتقدند این اصطلاح اول بار توسط جولین هاکسلی در مقاله 1957 کتاب بطری های جدید برای شراب جدید بکار برده شده است، حتی اگر این حرف درست باشد، کماکان اسفندیاری کسی است که با ترویج ترانس-هومانیسم این اندیشه را عمومیت داد).
فریدون اسفندیاری متولد 1930 در بلژیک بود و تا سن 11 سالگی در 17 کشور جهان زندگی کرده بود و خود را شهروند جهان میخواند و معتقد بود که مهاجر غیر قانونی ای وجود ندارد بلکه فقط مرزهای بی معنی است که واقعیت است. فریدون اسفندیاری در ژوئن سال 2000 در آمریکا فوت کرد و بدنش به صورت کریوژنیک cryogenic توسط موسسه الکور حفظ شده است. وی معتقد بود که انسان قرن بیست و یکم است که تصادفأ در قرن بیستم متولد شده است و نام خود را به FM2030 تغییر داده بود.
خبرنگار مجله تایم که کتاب 1965 اسفندیاری The Beggar را در آن سال مرور کرده است، ذکر میکند که نقد اسفندیاری از شرایط اجتماعی و سیاسی ایران آنروز باعث شده که او زندگی کردن خود در ایران آنزمان، یعنی 14 سال قبل از انقلاب را، صلاح نداند. بعدها اسفندیاری در سال 1973 در کتاب یک مانیفست آینده نگری، Up-wingers نقد خود از چپ و راست را مطرح، و *بالاUp* را بمثابه آلترناتیو ارائه کرده بود.
البته بحث های اسفندیاری در کتاب مانیفست آینده نگری و چند کتاب دیگرش در آنزمان، بر محور ترانس هومانیسم دور میزنند، و مسائل سیاسی اجتماعی جامعه بشر، آنگونه که جامعه بشر در آنزمان بود، مدنظر وی نیست، بلکه مهندسی بدن بشرhuman engineering و اهمیت تغییر آگاهانه بدن انسان، و تأثیر آن برروی جامعه، مورد توجه اوست. بعبارت دیگر بدن انسان ثابت فرض نشده است، در صورتیکه برای آینده نگر های اصلی آن دوران، نظیر دانیل بل Daniel Bell، اصل موضوع آینده نگری تغییرات اقتصادی اجتماعی جامعه فراصنعتی است و نه تغییر بیولوژیک انسان.
جالب است با اینکه فریدون اسفندیاری نظرات بسیار رادیکالی در مجامع آکادمیک سیاسی در برکلی و UCLA در سالهای 70 و 80 طرح میکند، و با موضوعات اجتماعی سیاسی ایران هم آشنا بوده است، و نیز پیشینه ورزشی و المپیک و حتی سیاسی دیپلماتیک مربوط به خاورمیانه در سازمان ملل داشته است، اما نه تنها در جامعه روشنفکری داخل ایران آشنائی ای با نظرات وی نیست، بلکه در جنبش سیاسی-دانشجوئی ایرانیان خارج کشور، که آن سالها در برکلی و UCLA آمریکا بسیار جنبش فعالی بود، آشنائی ای با نظرات اسفندیاری وجود نداشت. FM2030 از زمان خود بسیار جلو تر بود.
من آثار اسفندیاری را در سال 1982 خواندم. برای من توجه وی به مهندسی بدن بشر human engineering زیاده مینمود، و بسیاری از بحث های کتاب یک مانیفست آینده نگر Up-wingers-A Futurist Manifesto او، برای من شبیه داستانهای تخیلی مینمود. امروزه پس از کارهای تازه در عرصه مهندسی ژنتیک، کلون سازی، و ننوتکنولوژی، بحث های اسفندیاری اهمیت تازه ای برای من کسب کرده اند.
همانطور که بتازگی در مقدمه جدید رساله ابزار هوشمند ذکر کرده ام، دیگر نمیتوان بحث آزادی و عدالت اجتماعی در جامعه آینده را، جدا از امکانات تغییرات فیزیکی بدن انسان طرح کرد. در واقع تا 50 سال دیگر، انسان به معنی کنونی آن، دیگر وجود نخواهد داشت. اگر تکامل انسان از میمون بیش از صد هزار سال طول کشید، تکامل انسان به فرا انسان، از حالا، آنهم بصورت هدفمند، آغاز شده است.
دیگر نه فقط تحقیقات ژنتیک درباره هسته سلول و تغییر آن، که در رساله تولید فرا انسان مرکزی بحث کرده ام، بلکه حتی پروژه ای برای اختراع مجدد زندگی در دانشگاه ام آی تی شروع شده است، که دیگر فراسوی تولید تارهای DNA است و با محدودیت های طبیعی DNA مواجه نیست.
در حقیقت، ابتدائی ترین تأثیرات تغییر پذیری بدن انسان را، در رابطه با مسائلی نظیر استفاده از کلیه مصنوعی میتوان دید، که تولید مصنوعی آن، میتواند از نظر تکنیکی، به نیاز مادی به اجزأ بدن طبیعی پایان دهد، و میتواند جامعه را قادر کند که به مبنای مادی بسیاری از وحشیگری های معامله پولی اجزأ بدن، که در کشورهای عقب مانده نظیر ایران رواج دارد، پایان دهد، و اینگونه موضوعات، چه از نظر آزادی و چه از نظر عدالت، در مرکز توجه جامعه ای که در آن معدل سن انسانها، بالا تر میرود، قرار میگیرد.
بنظر من بحث های انچمن جهانی ترانس-هومانیسم World Transhuman Association WTA بسیار برای جنبش آینده نگری ایران مهم هستند، و خوب است که این موضوعات تکامل آینده بشر، در محافل روشنفکری ایرانی بیشتر بحث شوند.
به امید جمهوری آینده
نگر دموکراتیک و
سکولار در ایران
سام قندچی، ناشر و سردبیر ایرانسکوپ
http://www.iranscope.com
http://www.ghandchi.com
چهارم بهمن ماه 1383
January 24, 2005
F.M. Esfandiary-Bio*
http://www.ghandchi.com/esfandiary2.htm
مطلب مرتبط
واریانت جدید برای تأمین نیازهای بشر- کتاب الکترونیک
http://www.ghandchi.com/human-variant-book-v2.htm
New Variant to Meet Human Needs-An Electronic Book
http://www.ghandchi.com/human-variant-book-english-v2.htm
متون برگزیده
http://featured.ghandchi.com
برای حزب جمهوریخواهان سکولار دموکرات و آینده نگر ایران
http://www.ghandchi.com/futuristparty/index.html