Iranian Intellectuals and Issue of Referendum
http://www.ghandchi.com/351-Intellectuals-plus.htm
روشنفکران ايران و مسأله رفراندوم
سام قندچی
برخي روشنفکران ما از سلطنت و جمهوري بگونه اي صحبت ميکنند که گوئي در يک کشور دموکراتيک هستند. مثلأ ميگويند "من خودم جمهوري را ترجيح ميدهم، ولي اگر مردم سلطنت را خواستند، به رأي مردم در رفراندوم سلطنت و جمهوري احترام ميگذارم". بسياري از دوستان که از نيروهاي مستقل و دموکرات ايران هستند نيز نا آگاهانه به اينگونه به افسانه سلطنت دموکراتيک کمک ميکنند، افسانه اي که يک بار بعد از سقوط رضا شاه، با آوردن شاه جوان پهلوي، آزمايش شده است.
اين گمراه کردن مردم است که چنين تصويري از جدل سلطنت و جمهوري در مقطع زماني حاضر ارائه دهيم. اگر اين روشنفکران واقعأ خود طرفدار جمهوري هستند و آن را ترجيح ميدهند، بايستي ذکر کنند که بارها سلطنت ايران از شرايط خاص براي بازگشت استفاده کرده است، و بهترين احترام به رأي مردم اين است که، بارها مردم با خون خود به سقوط سلطنت رأي داده اند، و شياداني که تحت عنوان رفراندوم ميخواهند سلطنت را به ايران بر گردانند، در پي احترام به نظر مردم نيستند، و در روز سقوط رژيم جمهوري اسلامي، مهمترين مسأله حمايت از دموکراسي، در برابر اين شيادان سلطنت طلب، و متحدين مجاهد آنها خواهد بود.
نگذاريم دوباره مردم ما را، پس از دادن اين همه خون، گمراه کنند، و از همه اين کوششها براي باز گرداندن جلال و جبروت خانواده پهلوي استفاده کنند. اين حد اقل انجام وظيفه روشنفکري در زمان حاضر است، زماني که به سقوط رژيم جمهوري اسلامي نزديک هستيم. نبايد دوباره نظير 1357 ، که خميني از موقعيت استفاده کرد، اين بار سلطنت از موقعيت براي بازگشت استفاده کند.
رفراندوم براي پايان رژيم مذهبي و ايجاد سکولاريسم است، و نه براي تعيين جمهوري يا سلطنت، که 25 سال پيش مردم آن تصميم را با خون خود گرفته اند. اگر رضا پهلوي در شهروند عادي خواندن خود صادق بود، پايان سلطنت را اعلام ميکرد، و به رفراندوم براي ايجاد جمهوري سکولار ياري ميرساند، نه آنکه مأمورينش از سوئي از بخشي از چپ استفاده کنند، و از سوي ديگر، نيروهاي مستقل دموکرات ايران را در راديو ها و تلويزيون ها و انتشارات خود، توده اي و تجزيه طلب بخوانند.
من خود از منقدين اصلي چپ هستم، ولي نه در جهان امروز و بويژه نه در ايران، ديگر مانع اصلي دموکراسي، چپ نيست. مانع اصلي دموکراسي در ايران، جمهوري اسلامي، بازگشت سلطنت، و سازمان مجاهدين خلق هستند، سه نهاد فاشيستي که هيچ احترامي براي دموکراسي قائل نيستند، و بخشي از جنبش دموکراسي خواهي ايران نيستند، و حمله *فردي* را تا حد شکنجه و قتل افراد، بخاطر مخالفت با سيستم سياسي مطبوع خود، جائز ميشمارند.
اگر در قدرت نيستند، حمله *شخصي* در برابر جدل سياسي مخالفين ميکنند، و اگر در قدرت هستند، نظير ساواک شاه، و ادامه آن ساواماي جمهوري اسلامي، مخالفين را شکنجه ميکنند و يا به قتل ميرسانند، و يا نظير قتلگاه زندانهاي صدام مجاهدين خلق، با مخالفين سياسي رفتار ميکنند.
همانگونه که قبلأ نوشتم، تنها راه پايان جمهوري اسلامي، انحلال سلطنت و انحلال سازمان مجاهدين خلق است.
http://www.ghandchi.com/337-MonarchyMKO.htm
به اميد جمهوری آينده نگر، فدرال، دموکراتيک، و سکولار در ايران
سام قندچی، ناشر و سردبير
ايرانسکوپ
10 مهر
Oct 1
, 2004
متن مقاله بزبان انگليسي
http://www.ghandchi.com/351-IntellectualsEng.htm
-------------------------------------------------------
مقالات تئوريک
فهرست مقالات
http://www.ghandchi.com/SelectedArticles.html