جلسه ی امروز 15 دی مهستان
در مورد رهبری اپوزیسیون ایران
سام قندچی
http://www.ghandchi.com/3052-mehestan010520.htm
مطالب مرتبط: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17
در جلسه ی امروز 15 دی ماه مهستان جنبش سکولار دموکراسی ایران (1 و 2)، دکتر اسماعیل نوری علا و شرکت کنندگان در جلسه ی مهستان، بحثی بسیار شنیدنی را در مورد موضوع رهبری در اپوزیسیون ایران مطرح کردند، چه در خارج و چه در داخل و هرچه لازم به گفتن باشد را گفتند، و بصورت کتبی هم منتشر شده است، و شاید یکی دو نکته که به نظرم می رسد قابل ذکر باشد. اولاً رهبری اپوزیسیون در داخل کشور کاملاً با دوران جنبش سبز تفاوت دارد. اصلاح طلبان دیگر اهمیتی در اپوزیسیون ایران ندارند و اهمیتشان بعنوان بخشی از پوزیسیون یعنی حکومت است و به همین دلیل از بیانیه ی آقای میرحسین موسوی بعد از خیزش آبان 98 استقبالی به عمل نیامد گرچه رادیکالترین بیانیه ای بود که در همه ی عمرشان صادر کرده بودند و به حق نیز بیانیه ای قابل تحسین بود. اما از خارج کشور، نقش آقای رضا پهلوی دیگر کاملاً مشخص است که بعنوان یک معتمد جنبش سیاسی ایران مطرح هستند و از جمله حمایت ایشان از خانواده زنده یاد پویا بختیاری و مراسم چهلم جانباختگان و اینکه پشت معترضان را خالی نکردند، این واقعیت را در مورد نقش چشمگیر ایشان به خوبی نشان داد و اینکه به ادامه ی خیزش 98 وقتی خیلی ها آیه ی یأس می خواندند که دیگر ایران تیانانمان شد و برویم 30 سال دیگر برگردیم، کمک کردند و باید از ایشان برای این کار ممنون دار بود. درست است که با بازداشت مادر و پدر زنده یاد پویا بختیاری، یعنی خانم ناهید شیرپیشه و آقای منوچهر بختیاری، آن حرکت وارد فاز تازه ای شد که با بالا گرفتن دعوای رژیم اسلامی و آمریکا فعلاً همه ی آنگونه فعالیتهای مدنی به حاشیه رفته، و حتی ممکن است فعالیتهای سیاسی نیز تا مدتی تحت الشعاع حرکتهای نظامی رژیم اسلامی و آمریکا قرار گیرد که از اکنون قابل پیش بینی نیست. اما همین یکی دو هفته ی اخیر، گیم چنجر تازه ای را در کل خاورمیانه شاهد بودیم که دیگر کسی برای رهایی از داعش و طالبان، دنبال رژیم اسلامی ایران و حزب الله لبنان نمیرود که تغییری اساسی در تفکر سیاسی در کل خاورمیانه بعد از نیم قرن سایه ی شوم کوکلاکس کلان های اسلامی است که با تسلیت طالبان برای درگذشت سردار قاسم سلیمانی دیگر معلوم شد که اسلامگرایان تا چه حد در کل خاورمیانه از مردم خود، منفرد شده اند و در واقع از افغانستان تا عراق مورد تنفر مردم هستند که نه داعش سنی می خواهند نه داعش شیعه و این تحول بسیار مهمی در کل منطقه و همانطور که گفته شد گیم چنجر است. تا آنجا که به موضوع رهبری در داخل و خارج در دو سال اخیر مربوط می شود، در خارج گرچه جنبش ایرانیان کمی رشد کرده اما حتی در حد سالهای 1960 نیست، یعنی درست است که زمان جنبش سبز و نیز یکی دو روز در آبان 98 تظاهراتهایی در خارج برپا شد اما اساساً تداوم جنبش در خارج کشور در همه ی 40 سال گذشته خیلی کم بوده و هست که دلایلش را در گذشته بحث کرده ایم، و به همین دلیلِ سطحِ پایینِ فعالیتها در خارج، رهبران جوان زیادی در خارج بوجود نیامده اند و در همه ی نحله های فکری در خارج صاحب نظران اساساً رهبران پیش از انقلاب در خارج کشورند که محصول مبارزات دموکراسی خواهی در دوران شاه هستند، و البته به علاوه ی برخی رهبرانی که بعد از فعالیت عموماً مدنی در مبارزات داخل کشور در این 40 سال، به خارج آمده اند؛ یعنی واقعاً نمی شود از رهبرانی که در خود جنبش 40 ساله ی ایرانیان در خارج پرورش پیدا کرده باشند حرفی به میان آورد، اما بازهم تأکید می کنم که رهبرانی هستند که نظیر دکتر شادی صدر در جنبش داخل بعد از انقلاب رشد کرده اند و اکنون چند سالی است که در خارج هستند. اما در مورد داخل ایران، بعد از جنبش سبز در 10 سال پیش و ناامید شدن از اصلاح طلبی، جنبش سکولار دموکرات در داخل ایران رشد قابل ملاحظه ای کرد و در سال 1396 رهبران داخل کشور توانستند در 125 شهر همزمان تظاهرات برگزار کنند و خیزش96 از نظر تعداد شهرهایی که در مبارزه ای همزمان شرکت کردند از زمان مشروطیت، بی سابقه بود. در خیزش 98 نیز توانستند در 130 شهر همزمان تظاهرات برگزار کنند که آنهم واقعاً بی نظیر بود. از نظر فکری رهبران این جنبش اساساً آنارشیست هستند که درباره اش خیلی بحث کرده ام و نیازی به تکرار نیست و فقط باید بگویم که با چهره های علنی و معروف داخل کشور که محصول جنبش مدنی 40 سال گذشته بوده اند تفاوت دارند و اتفاقاً اشتباه نیست که اینطور است و انتظارات از هر دسته از رهبران در داخل کشور متفاوت باید باشد و خود آنها بهتر می دانند چه کار می کنند. اینکه آیا ارتباط رهبران خیزش 96 و 98 با تشکیلاتهای خارج کار درستی باشد یا نه، نمی دانم خودشان بهتر می دانند. با استبدادی که در ایران وجود دارد شاید بهتر باشد که برای چنین اقداماتی کمی دست به عصا بود. به هر حال بعنوان یک خبرنگار همین اندازه برایم قابل تشخیص است و باید فقط اضافه کنم همانطور که چند ماه پیش نوشتم مقاله ای بی نظیر در 40 سال گذشته توسط آقای میلاد آقایی یکی از رهبران حزب سکولار دموکرات ایرانیان در مورد باور هواداران به حقانیت آلترناتیو کماکان بهترین نوشته در این عرصه است. و در این رایطه همچنین مطالعه ی نوشتاری تازه را تحت عنوان «سکولاریسم: مشکل اصلی دینداران پیشین خرافات نیست»، توصیه می کنم.
به امید جمهوری آینده نگر دموکراتیک و سکولار در ایران،
سام قندچی
IRANSCOPE.COM
http://www.ghandchi.com
پانزدهم دی ماه
1398
January 5, 2020
متون برگزیده
http://featured.ghandchi.com
برای
حزب جمهوریخواهان سکولار دموکرات و آینده نگر ایران
http://www.ghandchi.com/futuristparty/index.html