بحثی با خاله ی نیکا شاکرمی در مورد سخنان شادی امین
سام قندچی
http://www.ghandchi.com/4382-khaleh-nika-va-shadi-amin.htm
مطالب مرتبط: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23
خانم آتش شاکرمی خاله ی زنده یاد #نیکا_شاکرمی،
روز گذشته یادداشت شما را در اینترنت، در پاسخ به سخنان اخیر خانم شادی امین، در سایت اخبار روز، ملاحظه کردم. این نگارنده شاید بیش از یک ماه و نیم پیش در روز 12 مهر 1401، از اولین کسانی بودم که در پی جانباختن نیکا، یادداشتی را تحت عنوان "امروز «نیکا شاکرمی» قربانی دور تازه ی کهریزکی کردن به خاک سپرده می شود،" منتشر کردم و هنوز موضوع «کهریزیکی» کردن نیکا در مطبوعات مسکوت مانده است! اکنون پیشاپیش از دخالت در بحث شما با خانم شادی امین عذرخواهی می کنم، اما دلیلش اینکه به تصور این نگارنده این بحثها ما را از موضوع اصلی قتل حکومتی نیکا شاکرمی در این روزهای اوج «انقلاب 21 ایران»، یعنی موضوع «کهریزکی کردن» که از 10 سال پیش در جنبش سبز شاهد آن بودیم، همه ی ما را دور می کند! آیا این حرفم به این معنی است که باید در این دوران از موضوع حقوق فرد متوفی که بحث شما است صرفنظر کرد؟ خیر! آیا حرفم به این معنی است که نباید به موضوع حقوق جامعه ی رنگین کمانی که بحث خانم شادی امین است پرداخت؟ بازهم خیر! اما اجازه دهید چند نکته را اشاره کنم و شاید به بحث شما و خانم شادی امین کمکی باشد. اول در مورد موضوع حقوق کودک که شما به درستی اهمیت آنرا مطرح می کنید! همین دو روز پیش که زنده یاد #کیان_پورفلک قربانی قتل حکومتی دیگری شد، اولین جایی که در اینترنت عکس کیان را با کشتی اش دیدم در صفحه ی توییتری یکی از دوستان فعال حقوق بشر بود که بیشترین احترام را برای آن دوست در همه ی این سالها بخاطر حمایت مؤثر او از حقوق بشر قائل هستم و پیش از آنکه مطلب را بخوانم می خواستم برای آن دوست یادداشتی بفرستم که چرا برای اهداف حقوق بشری از عکس یک کودک استفاده کرده و بعد پیش خودم فکر کردم که آن دوست صدبرابر بهتر از من در مورد حقوق کودکان می داند و بهتر است اول مطلب را بخوانم؛ اما، وقتی خواندم نه تنها خود را بخاطر عجله در قضاوت مورد سرزنش قرار دادم بلکه نتوانستم گریه ام را تا مدتی متوقف کنم! من در گذشته درباره ی نادیده گرفتن حقوق کودکان برای تبلیغات سیاسی حتی وقتی برای آزادی زندانیان سیاسی بوده، شدیداً در اینترنت به برخی از فعالان سیاسی ایران تاخته ام؛ اما، وقتی کسی درگذشته است، چه کودک و چه زن و مرد، اگر شخصیت عمومی شود، نظیر هر شخصیت عمومی، بحث در مورد او در هر جامعه ی دموکراتیکی مطرح می شود مگر آنکه دلائل قانونی برای جلوگیری از آن بحث وجود داشته باشد! در واقع بحث در مورد همجنسگرا بودن نیکا شاکرمی تا آنجا که من اطلاع دارم اول بار در مطبوعات آلمان مطرح شده است و ربطی به خانم شادی امین ندارد و مقاله ای در این مورد نیز از آلمانی به فارسی ترجمه شده و در سایت «ایران امروز» یکی دو روز پیش منتشر شده بود! من حقوقدان نیستم اما می دانم وقتی کسی شخصیت عمومی شود، خیلی از بحثهای حقوق کودک تغییر می کند بویژه اگر آن فرد فوت کرده باشد. به هرحال شاید این اصل بحثِ یادداشت شما نیست! شما ذکر می کنید که اصلاً نیکا همجنسگرا نبوده و در نتیجه می گویید معرفی او توسط خانم شادی امین بعنوان همجنسگرا اشتباه است! اما، این موضوعی است که در هرجامعه ی دموکراتیک قابل بحث است. مثلاً سالها بعد از درگذشت هنرپیشه معروف رابرت هادسن که متأهل بود یعنی زن و بچه داشت و اساساً در زمان حیاتش از این حرفها مطرح نشده بود، بحث اینکه او همجنسگرا بوده از 1957 که درگذشت تا به امروز همه جا مطرح است و اینها در جوامع دموکراتیک، و نمونه ی دیگر هنرپیشه ای که مرد خانواده در سریال تلویزیونیِ «دسته ی بردی» بود که الان اسمش یادم نیست! از شخصیتهای معروفی که زندگی آنها را از نزدیک دنبال کرده ام، پایه گذار هوش مصنوعی یعنی الن تورینگ سالها بعد از مرگش که به دلیل خودکشی بود، نه تنها همجنسگرا بود بلکه خودکشی اش نیز به دلیل همجنسگرایی بود که تا پایان عمر مخفی کرده بود؛ این نگارنده سالها پیش در مورد زندگی الن تورینگ، مقاله ای منتشر کردم! تورینگ زمان جنگ جهانی دوم در بریتانیا زندگی می کرد که به رغم دموکراسی در آن کشور افراد همجنسگرا همچنان در مواردی نظیر همجنسگرایی علناً حرف نمیزدند! به کارهای نظری تورینگ همیشه خیلی علاقمند بوده ام و به همین دلیل در مورد «تورینگ تِست» و نظرات فلسفی تورینگ، 35 سال پیش، نوشته ای از صاحب این قلم منتشر شده است. شخصاً همجنسگرا نیستم و دگرجنسگرا هستم؛ اما، از حامیان حقوق همجنسگرایان و کلاً جامعه ی الی جی بی تی+ هستم؛ و البته شما هم توهینی به جامعه ی ال جی بی تی نکرده اید و به حقوق آنها احترام گذاشته اید و فقط گفته اید که نیکا همجنسگرا نبوده؛ اما، نظیر مثال «راک هادسن» این بحثها، می تواند دهه ها برای یک شخصیت عمومی بعد از مرگش، ادامه پیدا کند!
اجازه بدهید چند خطی هم در مورد خانم شادی امین بنویسم. شخصاً خانم شادی امین را نه هیچوقت ملاقات کرده ام و نه با ایشان تماسی داشته ام؛ اما، می توانم به شما صد در صد بگویم که ایشان یکی از فعالان سیاسی و مدنی با صداقت هستند و هدف کارهایشان هم سوء استفاده از کسی نیست. سالها پیش هم دوست عزیزم آقای ایرج مصداقی اختلافاتی با خانم شادی صدر و خانم شادی امین پیدا کردند و تا توانستم سعی کردم نوعی تفاهم بین این دوستان ایجاد کنم که موفق نشدم. اما در جامعه ی آزاد چه دوست داشته باشیم و چه نه، یک عده از اینگونه اختلافات سوء استفاده می کنند و نباید جلوی آزادی بیان را گرفت و البته قوانینی برای حریم خصوصی وجود دارد اما وقتی افراد شخصیت عمومی هستند، واقعاً این قوانین زیاد اهمیتی پیدا نمی کند و به درایت افراد بستگی دارد، و در رابطه با حقوق متوفی، این امور خیلی بغرنج تر است. از سوی دیگر در جوامع بسته نظیر ایران و بویژه به خاطر مسائل سیاسی، بحث این موضوعات، ابعاد دیگری پیدا می کند که شاید بیشتر پنهان است! در رابطه با موضوع اختلاف ایرج مصداقی، شادی صدر و شادی امین اینجا می خواهم مطلبی را بیان کنم که هیچوقت مطرح نکرده ام و به اطلاع آنها هم نرسانده ام و اینجا برای نخستین بار می نویسم و دلیلش این است که واقعاً اینگونه موضوعات برای جامعه ی ما ابعادی پیدا می کند که عحیب و غریب است و فقط این نیست که نشریه ای نظیر نشنال اینکوایرر مطلبی درباره ی یک شخصیت معروف چاپ کند و پول درآورد! ضمناً قبل از هر بحثی بگویم اینکه این نگارنده افرادی را «دوست» خطاب می کنم به این دلیل است که فعالیتهای سیاسی، مدنی یا حقوق بشری آنها را می پسندم و لزوماً به معنی ارتباط شخصی نیست! به هر حال وقتی دادگاه حمید نوری در جریان بود دوست عزیز آقای ایرج مصداقی در آن دادگاه خیلی فعال بود و در ابتدای آن محاکمه وارد اختلافی با دوستان گرامی خانمها شادی امین و شادی صدر شده بود. شادی امین و شادی صدر از دعواها کنار کشیدند تا به آن فعالیت مهم حقوق بشری، لطمه ای وارد نشود. همچنین زمان دادگاه بین المللی قربانیان آبان 98 که خانمها شادی امین و شادی صدر برای آن خیلی زحمت کشیده بودند بازهم عده ای تحت عنوان خانواده های قربانیان آبان 98 در ایران، به هر دلیلی بیانیه ای منتشر کردند که چرا یک عده به نمایندگی از آنها در خارج کشور این کارها را می کنند و دوباره این دو خانم فعال حقوق بشر کنار کشیدند که به آن فعالیتهای حقوق بشری نیز، لطمه ای وارد نشود! من نمی خواهم وارد جزئیات شوم ولی این دوستان آنقدر درایت داشتند که نگذارند به قول معروف امری شخصی به کاری اجتماعی در جنبش حقوق بشری ایران، صدمه بزند. البته بسیاری نیز قضاوتشان در جنبش سیاسی و مدنی در این مورد با این نگارنده تفاوت دارد و نمی خواهم بگویم حق با من است. اما می خواهم موضوعی را که گفتم برای اولین بار مطرح می کنم، اکنون بگویم! در همان زمان دادگاه حمید نوری کسی با نام مستعار برای من در توییتر مطلبی را چند بار فرستاد که در توییتر خودش گذارده بود و در مورد جزئیات زندگی شخصی خانمها شادی امین و شادی صدر بود از اتاق خوابشان تا هرچه فکر کنید و پر از اتهامات مالی که گویا اینها از پولهایی که بنام جنبش می گیرند دارند سوء استفاده می کنند! من هیچیک از این مطالب را منتشر نکردم و جوابی هم به آن فرد ندادم و نمی خواهم بگویم که او مأمور جایی بوده و برای خراب کردن آنها این کارها را می کرد چرا که در جامعه ی آزاد در چارچوب قانون بویژه در مورد شخصیتهای عمومی هر چیزی ممکن است مطرح شود. اما دلیل آنکه این نگارنده ابداً چنین چیزهایی را منتشر نکرده و نمی کنم این است که اصلاً این نوع کارهای جنجالی مورد توجهم نبوده و نیست. همچنین من همانطور که از اول نوشتم 100 درصد هم به دوست عزیز آقای ایرج مصداقی و هم 100 درصد به دوستان عزیز شادی صدر و شادی امین اعتماد دارم و برایم این شایعات هیچ ارزشی ندارد! در عین حال درست ندانسته و نمی دانم مشخصات شخصی که آن مطالب را برایم ارسال کرد افشا کنم چون فکر می کنم این چیزها بیشتر نتیجه ی اختلافات شخصی و سیاسی در جامعه ایرانِ تحت این رژیم است که به جای طرح روشن اختلافات سیاسی، گهگاه از این نوع حملاتِ به اصطلاحِِ روانشناسان زیرشکمی را مشاهده می کنیم، و شاید ناخودآگاه، و توجه همه ی ما را از موضوعات اصلی که پیش رو داریم، دور می کنند و لزوماً آنهایی که به این کارها دست می زنند عوامل رژیم اسلامی نیستند و به خاطر دلخوریهایی است که به دلائل گوناگون وجود دارد و در شرایط سیاسی ایران تشدید هم می شود. به هر حال اینها واقعیات اپوزیسیون ایران است و ما نمی توانیم به همه ی این بحثها بپردازیم وقتی اصل مشکل همه ی ما این است که با رژیمی روبرو هستیم که 44 سال استبداد و 10 سال بساط «کهریزکی کردن» راه انداخته و نیکا شاکرمی تا آنجا که ما می دانیم اولین قربانی کهریزکی کردن در «انقلاب 21 ایران» بوده؛ همچنین تا آنجا که می دانیم آنچه سالها پیش توسط نیروهای امنیتی رژیم اسلامی در دوران قتلهای زنجیره ای بر سر کودکی بنام «کارون حاجی زاده» آوردند، در این دوره بازهم تکرار شده ولی هنوز مدارک آن منتشر نشده است! در واقع نظیر دوران فاشیسم هیتلری و هولوکاست، شاید بعد از پایان این رژیم اسلامی سالها طول بکشد تا از ابعاد فاجعه ای که ملت ایران در 44 سال حاکمیت رژیم اسلامی تجربه کرده، آگاهی پیدا کنیم! فعلاً تا می توانیم سعی کنیم به این اختلافات درونی نیروهای اپوزیسیون دامن نزنیم! به هر حال آنچه نوشتم دیدگاه این نگارنده و آنچه می دانستم است وگرنه خانم شادی امین و خانم آتش شاکرمی خود بهتر از این نگارنده می دانند که چه برخوردی را با موضوعات مطرح شده، انجام دهند و از دخالت در کار هردو دوباره عذرخواهی می کنم. با بهترین آرزوها برای شما و به امید پیروزی ملت ایران در این انقلاب.
به امید جمهوری آینده نگر دموکراتیک و سکولار در ایران،
سام قندچی
IRANSCOPE
http://www.ghandchi.com
30 آبان
1401
November 21,
2022
متون برگزیده
http://featured.ghandchi.com
برای
حزب جمهوریخواهان سکولار دموکرات و آینده نگر ایران
http://www.ghandchi.com/futuristparty/index.html