sam-ghandchi انتخاب محمود ابطحی به عنوان دبیر کل جدید حزب سکولار دموکرات ایرانیان

محمود ابطحی دبیرکل حزب سکولار دموکرات از چگونگی نفوذ اصلاح طلبان در صفوف اپوزیسیون میگوید

سام قندچی

http://www.ghandchi.com/4170-mahmoud-abtahi-isdp.htm

پی نوشت 12 مهر 1400 (4 اکتبر 2021): مهستان 11 مهر 1400: یک سال با پیمان نوین

پی نوشت 12 مهر 1400 (4 اکتبر 2021): دکتر شهریار آهی 7 مهر 1400: با پشتیبانی این پیمان می‌بایست برای تشکیل یک کنگره ملی تلاش کرد

مطالب مرتبط: 1     2     3     4     5     6     7     8     9     10     11     12     13     14   

 

mahmoud-abtahi-isdp

 

اول تبریک به آقای محمود ابطحی برای انتخاب شدن به عنوان دبیر کل جدید حزب سکولار دموکرات ایرانیان! آقای محمود ابطحی دبیرکل حزب سکولار دموکرات در اولین مصاحبه ی خود با تلویزیون میهن در مقام جدید، به درستی از چگونگی نفوذ اصلاح طلبان در صفوف اپوزیسیون سخن گفت، و موضوع اصلاح طلبان را در ایران به دقت باز کرد. ممکن است بسیاری از خوانندگان تصور کنند که این موضوع تازگی ندارد و بحثی تکراری است. شخصاً تصور می کنم که هنوز این مسأله در جنبش سیاسی ما درست درک نشده و از خوانندگان خواهش می کنم آنچه در پاراگراف زیر می آید را با دقت مطالعه کنند و تصور نکنند می دانند بحث چیست؛ و بعد خود قضاوت کنند!

 

ما همه می دانیم که اصلاح طلبان ایران هیچ شباهتی به اصلاح طلبان شوروی یا بلوک شرق نداشته و ندارند و در واقع مخالف سیستم حکومتی موجود در ایران نیستند، با اینحال، همچنان چه در میان فعالان مدنی در ایران و چه سیاستمداران خارجی، درباره ی موضوع اصلاح طلبان، و مشخصاً جنبش مدنی در ایران، کج فهمی بزرگی وجود دارد، و به همین دلیل می خواهم چند کلمه ای در مورد اپوزیسیونِ دوران پیش از انقلاب توضیح دهم که اگر با دقت به این جزئیات توجه شود، به درکِ درستِ مسأله، کمک می کند، و آشکار می کند که این مسأله، ربطی به خطوط سیاسی احزاب مختلف کنونی نظیر پادشاهی خواهان، جبهه ملی، کمونیستها، و یا اسلامگرایان ندارد! در زمان شاه، در اپوزیسیون، جدا از اینکه کارهایشان درست بود یا نه، دو خط جریان اصلی در خارج کشور داشتند، و تمام بحثهای «منشور» در کنفدراسیون به این دلیل بود، جریان اصلی اول، رادیکالها بودند که می خواستند رژیم را سرنگون کنند، و گروههای هوادار مبارزه مسلحانه نظیر دوره ی اول سازمان انقلابی (مائوئیست)، هواداران راه کوبا نظیر چریکهای فدایی خلق (کمونیست) و مجاهدین خلق (اسلامی) و بعد هم انشعابیون کمونیست آن سازمان یعنی «مجاهدین م.ل»، که دیرتر به پیکار و دو تشکیلات دیگر تقسیم شد، جریان کادرها که در ابتدا بیشتر مائوئیست بودند اما بعداً اساساً به جریانات مختلف کمونیسم اروپایی تعلق داشتند، و بالاخره سارمان انقلابیون کمونیست و اتحادیه کمونیستها (مائوئیستها) و تشکیلاتهای دیگر موسوم به خط 3، خط 4، خط 5 و غیره را، شامل می شد. جریان اصلی دوم، رفرمیستها بودند که جبهه ملی، دوره دوم سازمان انقلابی که بعد هم به حزب رنجبران تغییر نام داد، حزب توده، و نهضت آزادی (اسلامی) و جریانات مشابه بودند. به عبارت دیگر در خارج کشور رادیکال یا رفرمیست بودن، با ایدئولوژی های ملیون، کمونیستها یا اسلامگرایان تعریف نمیشد و این موضوع خیلی مهم است که برای درک این بحث، مورد توجه قرار دهیم! اما در داخل ایران: اساساً همه ی این نیروها چندان نفوذی در جنبش مدنی آنزمان در داخل کشور نداشتند، و فقط جبهه ملی و حزب توده تا حدی در دانشگاهها نفوذ داشتند. البته چریکهای فدایی خلق و مجاهدین در ایرانِ پیش از انقلاب، بطور مخفی بیش از هر نیروی دیگری فعال بودند، و در میان دانشجویان نیز هوادار داشتند، با اینحال در جنبش مدنی در ایران چندان نفوذی نداشتند. حالا جنبش مدنی در ایران، نه تنها بعد از انقلاب در زمان دوم خرداد 1376 آقای خاتمی به وجود نیامد، بلکه در ایران در دوران شاه جنبش مدنی وجود داشت، و بیشترین نفوذ را نیز در آن جنبش مدنی دوران شاه، هواداران آیت الله خمینی داشتند که به تفصیل در دو سه مقاله در گذشته، توضیح داده ام. حالا آنچه در مورد جنبش مدنی در دوران شاه ابداً درست درک نشده، همین موضوع است که دو جریان «رادیکال» و «رفرمیست» که در آنزمان در خارج کشور وجود داشت، واقعیت حرکت نیروهای هوادار خمینی در داخل کشور نبود! نیروهای هوادار آیت الله خمینی در داخل ایران در جنبش مدنیِ علنیِ آن روزگار، به روشنی خواستار «تغییر رژیم» به معنی واقعی کلمه بودند یعنی خواستار تغییر رژیم سکولار ایران به رژیمی اسلامی، به عبارت دیگر نه نظیر رادیکالهای خارج کشور از «سرنگونی رژیم شاه» حرفی میزدند و نه نظیر رفرمیستهای خارج کشور از اصلاح رژیم شاه و شعارهای «شاه باید سلطنت کند و نه حکومت»، استفاده می کردند، به عبارت دیگر، اصلاحات درونی حکومت سکولار که مشخصاً نیروهایی نظیر جبهه ملی در خارج کشور دنبال می کردند، مورد توجه جریانات هوادار خمینی در داخل کشور نبود؛ آنها همان اهداف امثال نواب صفوی ها را دنبال می کردند یعنی تغییر رژیمِ سکولار آن روز، به «حکومت اسلامی»، هرچند فعال در جنبشی مدنی بودند، و فعالیتهایی نظیر قرض الحسنه، کمک به زنان خانواده های بی سرپرست را با راه اندازی مهدیه ها، حسینیه ها یا از طریق مساجد و امثالهم، پیش می بردند، که به آن تشکیلاتهای مذهبی در میان مردم اعتبار بیشتری می داد! آنچه بعد از انقلاب و بویژه بعد از دوم خرداد 1376 جنبش مدنی نام گرفته نه نظیر رفرمیستهایِ خارجِ کشورِ پیش از انقلاب، جریانی واقعاً رفرمیست است، و نه نظیر جنبش مدنی زمان شاه، دنبال «تغییر رژیم»، چرا که حالا، معنی تغییر رژیم، یعنی از حکومتی اسلامی به حکومتی سکولار دموکرات! جنبش مدنی در 30 سال گذشته در ایران در واقع به دروغ رفرمیست خوانده شده و شباهتی به نیروهای امثال جبهه ملیِ پیش از انقلاب ندارد، و همچنین خواستار تغییر رژیم نیست یعنی نظیر جنبش مدنی پیش از انقلاب که در آن اکثریت با هواداران آیت الله خمینی بود و در پی تغییر رژیم از حکومتی سکولار به حکومتی اسلامی بودند، جنبش مدنی 30 سال گذشته اساساً به دنبال تغییر رژیم از حکومت اسلامی به رژیمی سکولار دموکرات نبوده و این موضوع، اصلِ فریبکاری اصلاح طلبان در ایران و خارج کشور است که اپوزیسیون ایران را از خواست تغییر رژیم دور کردند و حتی این شبهه را به وجود آوردند که گویا دولتهای خارجی به دنبال تغییر رژیم (یه اصطلاح رژیم چنج) هستند در حالیکه برای دولتهای خارجی منافعشان مهم است که در زمانهایی با تغییر رژیم ممکن است حاصل شود و زمانهایی با تعدیل رژیم کنونی و هدف معینی نظیر حکومت سکولار دموکرات یا برعکس حکومتی اسلامی را در ایران یا هرجای دنیا، دنبال نمی کنند و هدفشان منافع ملی خودشان است و بس. در حقیقت تازه بعد از خیزش 96، بخشی از جنبش مدنی ایران معنای واقعی تغییر رژیم را درک کرده است؛ و در میان نیروهای سیاسی ایران، دکتر اسماعیل نوری علا، بنیانگذار حزب سکولار دموکرات ایرانیان، یکی از آگاهترین شخصیتها در مورد این داستان اصلاح طلبی بوده، که شوربختانه هنوز از سوی اکثریت فعالان اپوزیسیون درست درک نشده است! در حقیقت سالها پیش از آیت الله رفسنجانی و سید محمد خاتمی، راه اندازی بحثهای نسبیت فرهنگی در خارج کشور آغاز این استراتژی چپی های هوادار اصلاح طلبان در خارج کشور بود! به تازگی در بحث لزوم ایجاد حزب فراگیر آینده نگر، در مقاله ای تحت عنوان «تصورات نادرست درباهء رهبری انقلاب 21 در ایران»، به استراتژی نیروهای خواهان تغییر رژیم، در مقایسه با استراتژی جریانات هوادار اصلاح طلبان، اشاراتی شد، و نمی دانم تا چه حدی میان فعالان سیاسی این موضوعات مورد بحث قرار گرفته باشد؛ اما شوربختانه کج فهمی در مورد درک حقیقت جریان اصلاح طلبی در جنبش مدنی ایران، همچنان در میان اپوزیسیون وجود دارد!

 

به امید جمهوری آینده نگر دموکراتیک و سکولار در ایران،

 

سام قندچی

IRANSCOPE
http://www.ghandchi.com

یازدهم مهر ماه 1400
October 3, 2021

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


 

متون برگزیده
http://featured.ghandchi.com

متون-برگزیده

 

 

برای حزب جمهوریخواهان سکولار دموکرات و آینده نگر ایران

http://www.ghandchi.com/futuristparty/index.html

 

 

ghandchi-english-articles

 

SEARCH

 

ghandchi-all-articles