Sam Ghandchiسام قندچي از رفراندوم تا انتخابات آزاد

سام قندچی

http://www.ghandchi.com/689-FreeElection.htm

https://www.newsecularism.com/2012/04/18.Wednesday/041812.Sam-Ghandchi-From-referandum-to-Free-Election.htm

https://bit.ly/3MWho8b

پی نوشت 17 اسفند 1402:  شاید مطالعه ی مجدد مقاله ی زیر که 12 سال پیش نوشته شده، ضرری نداشته باشد! در حقیقت انتخابات این هفته ی مجلس شورای اسلامی عملاً رفراندومی بود که در این نوشتار از آن یاد شده و نتیجه اش نیز پاسخ «نه» مردم ایران به ادامه ی جمهوری اسلامی بود، هدفی که سالهاست اصلاح طلبان اسلامی دنبال کرده اند و مشخص نیست که امروز چه موضعی دارند؟ و بعد هم، سؤال این است که گام بعدی یعنی انتخابات آزاد برای چه چیزی خواهد بود موضوعی که کانون توجه این نوشتار بوده است؟ س.ق.

 

Free Election Referendum

 

جنبش سکولار ایران که بخش اصلی آن را پیش از انقلاب و تا ده سال پس از انقلاب، جریانات کمونیستی تشکیل می دادند، از یکسو به دلیل شکست از جریانات اسلامی در  انقلاب و از سوی دیگر به دلیل پاشیدن جنبش کمونیستی در سطح بین المللی، دچار انفعال شدیدی در سالهای 1370 تا 1380 شد و اکثر فعالین آن به این نظر رسیدند که جمهوری اسلامی در ایران و حکومت طالبان در افغانستان و جریانات اسلامی در نقاط دیگر منطقه خاورمیانه بسیار قدرتمندتر از آن هستند که قبلاً تصور می کردند و در نتیجه عملاً به رفرمی در درون خود این جریان اسلامی، امید بستند. با پایان جنگ ایران و عراق و مرگ آیت الله خمینی و بالاخره در پی تلاشهای اکبر هاشمی رفسنجانی در پایان دوره دوم ریاست جمهوری اش برای جلب روشنفکران و تحصیلکردگان به اصلاحات اقتصادی مورد نظرش، کم کم امیدهایی به امکان تغییر رژیم جمهوری اسلامی از درون قوت گرفت و با انتخابات دوم خرداد و ریاست جمهوری حجت الاسلام خاتمی، امید به اصلاحات سیاسی درون رژیم نیز بوجود آمد، و روشنفکرانی بودند که خاتمی را گورباچف و امیرکبیر ایران می نامیدند. اما در پی عکس العمل خاتمی به قتل های زنجیره ای و با مشاهده سرکوب دانشجویان در 18 تیر و به مرور تا پایان دور دوم ریاست جمهوری او، همه این امیدها رنگ باختند. از سوی دیگر سه سال قبل از پایان ریاست جمهوری خاتمی، حمله تروریستی القاعده به نیویورک صورت گرفت و عکس العمل سریع آمریکا که به سقوط دولت طالبان در افغانستان انجامید، به نیروهای سکولار ایران نیز امید داد که سقوط دولت های بنیادگرای اسلامی خیلی دور نیست. یکسال قبل از پایان ریاست جمهوری خاتمی، هنگام حمله آمریکا به عراق، حتی دولت ایران از امکان حمله نظامی به ایران آنقدر به وحشت افتاده بود که شخص آیـت الله خامنه ای آمادگی خود را برای دادن امتیازات به آمریکا و مذاکرات جهت بهبود مناسبات، مطرح کرد. در این برهه زمانی بود که نه تنها جریانات وابسته به دولت های خارجی که امید حمله نظامی به ایران را داشتند، بلکه نیروهای سیاسی مستقل و مترقی ضدجنگ اپوزیسیون ایران نیز امکان تحولی مردمی و سکولار را برای آینده نزدیک در ایران، مورد نظر قرار می دادند.

 

در چنین زمینه ای بود که طرح رفراندوم در میان اپوزیسیون ایران مطرح شد.

 

در خارج کشور این طرح بصورت طرح 60 میلیون امضا برروی اینترنت مطرح شد. از همان ابتدا، طرح یک مشکل اساسی داشت. اگر قرار بود رفراندوم توسط جمهوری اسلامی انجام شود، حداکثر می شد انتظار تغییراتی در بندهایی از قانون اساسی جمهوری اسلامی را داشت و اگر قرار بود بعد از انحلال جمهوری اسلامی باشد، رفراندوم در بهترین حالت یک لیست اسامی سیستم های حکومتی میتوانست باشد که بخودی خود هیچ معنایی ندارند. بسیاری از جمهوری های خلق و مردمی استبدادی تر از جمهوری اسلامی هستند و به همین شکل بسیاری رژیم های سلطنتی. همان زمان بحث های مفصلی شد که اصل مسأله، تدوین قانون اساسی جدید است (1).

 

به هرحال جنبش رفراندوم که عملاً به بحثی در درون اصلاح طلبان ایران خلاصه شد، با پایان دولت خاتمی و با شکست اصلاح طلبان در انتخابات و بالاخره با پیروزی احمدی نژاد، خاتمه یافت و دو حزب اصلی اصلاح طلبان یعنی حزب مشارکت و حزب اعتماد ملی پس از آن تاریخ، موضوع اصلی فکری شان طرح رفراندوم نبود، و فعالیت های خود را بر پیروزی در انتخابات بعدی ریاست جمهوری، بعد از پایان دوره اول احمدی نژاد، متمرکز کردند. در انتخابات بعدی ریاست جمهوری نیز آنچه تعیین کننده شد شرکت در انتخابات ریاست جمهوری بود و به اینطریق جنبش سبز شکل گرفت که سرکوب آن نیز با اعلام محمود احمدی نژاد بعنوان رییس جمهوری، صفحه ای بزرگ از تلاشها و فداکاری های ملت ایران را رقم زد.

 

در سالهای بعد از دوران دوم ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد، طرح انتخابات آزاد که پیشتر از سوی چند نفر از اعضاء اتحاد جمهوریخواهان ایران مطرح شده بود، در چندین گردهمایی اپوزیسیون در خارج مورد بحث قرار گرفت.  البته طرح انتخابات آزاد را همه فعالین قدیمی جنبش سیاسی ایران از زمان پیش از انقلاب بیاد می آورند که همواره از سوی جبهه ملی مطرح می شد. اما چرا در آن سالهای سلطنت پهلوی، جبهه ملی این طرح را مطرح می کرد؟ به این دلیل که از ابتدای بقدرت رسیدن رضا خان، ملیون ایران اعتقاد داشتند که قانون مشروطه زیر پا گذاشته شده است و باید آن قانون را از طریق انتخاب نمایندگان واقعی مردم در مجلس احیا کرد. به همین دلیل نیز از شعار شاه سلطنت کند و نه حکومت دفاع می کردند. حتی بعد از کودتای 28 مرداد نیز هنوز جبهه ملی هدفش احیا حکومتی مردمی برمبنای قانون اساسی مشروطه بود و نه تدوین قانونی نوین. درست است کسانی نظیر دکتر حسین فاطمی خواستار پایان دادن به آن میراث و ایجاد جمهوری مدرن بودند، اما نه ملیون در شهریور 20 و سالها بعد نیز هنگام تأسیس جبهه ملی، اکثریت جبهه، هیچگاه نظیر دکتر فاطمی نمیاندیشیدند. در نتیجه حتی سالها بعد از کودتای 28 مرداد، یعنی در سالهای 1339 تا 1342 که جبهه ملی دوباره فعال شد، کماکان استراتژی اصلی جبهه در همان میدان جلالیه، بازهم انتخابات آزاد بود.

 

امروز کسانیکه طرح انتخابات آزاد را دنبال می کنند لازم است از خود این سؤال را بکنند که هدفشان چیست؟  اگر هدف افشاگری از جمهوری اسلامی است، که حتی قوانین خود را هم رعایت نمیکند و به حتی میرحسین موسوی ها و مهدی کروبی ها اجازه انتخاب شدن به مجلس و ریاست جمهوری در رژیم خود را نمی دهد، که می شود آن موضوع را به اشکال مختلف مطرح کرد. اما داشتن استراتژی انتخابات آزاد به این معنی است که با این قانون اساسی، خواستار انتخابات ارگان های تعیین شده در همین قانون هستیم. اگر هم کسی بگوید منظور بعد از انحلال این رژیم است، در آنصورت انتخابات آزاد برای رییس جمهور و مجلس شورا بی معنی است. فقط یک انتخابات معنی خواهد داشت و آنهم انتخابات برای مجلس مؤسسان است. یعنی حکومت موقت وظیفه اصلی اش نه رفراندوم است و نه انتخابات مجلس شورا، بلکه انتخابات مجلس مؤسسان را باید در مقابل خود قرار دهد تا قانون اساسی جدیدی را تدوین کند، کاری که آیت الله خمینی بعد از انقلاب 1357 همه اپوزیسیون ایران را از آن منحرف کرد و بالاخره هم مجلس خبرگان را بر ملت تحمیل نمود.

 

روشن بودن این موضوع مهم است چرا که وقتی امکان آن پیش آید عملاً اپوزیسیون برای چنین کاری آمادگی خواهد داشت. یعنی پیش نویس های قانون اساسی برای آینده را آماده دارد و بطور فعال برای شرکت در مجلس مؤسسان و تدوین قانون اساسی جدید تلاش خواهد کرد (2).

 

بازهم یادآوری کنم که حتی برای انتخابات های خود جمهوری اسلامی نیز اپوزیسیون می تواند برای خود، انتخابات مقدماتی بگذارد، و کاندیداهای خود را اعلام کند. اما چنین فعالیتهایی هرچند در مبارزات روزمره در دوران جمهوری اسلامی بسیار مهم و ارزشمند هستند ولیکن استراتژی اپوزیسیون نمیتوانند باشند، در صورتیکه متأسفانه انتخابات آزاد از سوی هوادارانش، بعنوان استراتژی اپوزیسیون مطرح می شود. از نظر این قلم همان اندازه که رفراندوم بعنوان استراتژی اپوزیسیون غلط بود، طرح انتخابات آزاد بعنوان استراتژی اپوزیسیون نیزغلط است و برای اپوزیسیون ایران فقط یک کار هدف عمده پس از انحلال جمهوری اسلامی است و آنهم انتخابات برای مجلس مؤسسان است که با نظارت بین المللی و در نهایت آزادی برگزار شود و آن مجلس است که باید قانون اساسی جدیدی را برای ایران بنویسد. همه نیروهای سیاسی نیز برای فرستادن نماینده به آن مجلس تلاش خواهند کرد.

 

به امید جمهوری آینده نگر دموکراتیک و سکولار در ایران،

 

سام قندچی

IRANSCOPE
http://www.ghandchi.com

28 فروردین 1391

April 16, 2012

 

 

پانویس:

 

1. قانون اساسی جدید- رفراندوم ترقی و تحجر

http://www.ghandchi.com/364-ConstRef-plus.htm

 

2. قانون اساسی ایران

http://www.ghandchi.com/iranscope/Anthology/Constitution/const.htm

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


 

متون برگزیده
http://featured.ghandchi.com

متون برگزیده سام قندچی

 

 

برای حزب جمهوریخواهان سکولار دموکرات و آینده نگر ایران
http://www.ghandchi.com/futuristparty/index.html

 

 

 

SEARCH