Sam Ghandchiسام قندچي پاسخ به مقاله ای در «خبرگاه» نقل شده از سایت ایران امروز
سام قندچی

http://www.ghandchi.com/3375-jang-opposition.htm

مطالب مرتبط: 1     2     3

 

jang-opposition

 

امروز در سایت خبرگاه حزب سکولار دموکرات ایرانیان مقاله ای را خواندم که تحلیلی از رویدادی در زمان جنگ ایران و عراق بود. شخصاً با نویسنده ی مقاله آشنایی ندارم و کتاب آقای حمید شوکت را نیز که در مقاله ی مورد اشاره از آن نقل قولی آمده، سالها پیش خوانده ام و اکنون آن کتاب در دسترسم نیست. همچنین مقاله با تحلیلهایی از تاریخ ایران در ابتدا آغاز شده که نمی خواهم وارد آن بحثها شوم که بیشتر موضوعاتی هستند تاریخی و بهتر است توسط مورخان مورد بحث قرار گیرند. فقط در مورد آن شخصی که در این مقاله گفته شده زنده یاد ایرج کشکولی از رهبران حزب رنجبران برای شرکت در جنگ ایران و عراق از خارج کشور دعوت کرده و بعد از ماجراهایی که مقاله ذکر کرده فرمانده اش در ارتش که یک توده ای بوده، باعث اعدام او می شود، می خواهم نظر خود را در مورد این رویداد تأسف بار بیان کنم؛ اختلافات و دعواهای حزب رنجبران و حزب توده نیز موضوع بحث اینجانب نیست. آنچه می خواهم بگویم اینکه هم حزب رنجبران و هم حزب توده موضعشان در مورد جنگ ایران و عراق این بود که دفاع ایران در برابر عراق، جنگی میهنی است و باید در آن شرکت کرد. شخصاً حتی نمی خواهم در اینجا در مورد درست یا غلط بودن موضع آنها در مورد جنگ ایران و عراق بحث کنم؛ کلاً موضوع جنگ ایران و عراق را 15 سال پیش به تفصیل در نوشته ای تحت عنوان «ایران و بیداراندیشی» مورد بررسی قرار داده ام و هدف در اینجا تکرار آن بحثها نیست. اما بحثم در اینجا این است که اگر نیرویی سیاسی در اپوزیسیون به درست یا به غلط به این نتیجه برسد که باید در جنگ رژیم با دولتی دیگر شرکت کند از دیدگاه صاحب این قلم باید این کار را با شفافیت انجام دهد و به رژیم اعلام کند که کیست و با آگاهیِ رژیم، در جنگ شرکت کند. آیا ممکن است که رژیم از چنین نیرویی استفاده کند و بعداً هم آنها را اعدام کند؟ بله امکانش هست ولی شرکت بطور ناشناس در جنگی ولو آنکه آنرا میهنی تلقی کنیم، اشتباه است و اگر زنده یاد ایرج کشکولی چنین کاری کرده، رهبری او در رابطه با زمان جنگ نادرست بوده؛ جنگ و کلاً موضوعات نظامی بازی با آتش نیست، خود آتش است و نباید با سهل انگاری به آن برخورد کرد و رهبرانی که در چنین زمانهایی در رأس تشکیلاتهای اپوزیسیون قرار می گیرند اگر توان در این عرصه ها را ندارند، بهتر است کناره گیری کنند. صاحب این قلم در زمان شاه با موردی برخورد کردم که تا حدی به این وضعیت شباهت داشت و خود انتخاب نکرده بودم و تازه در زمان وضعیت صلح در کشور بود. شخصاً 4 سال پیش از انقلاب به ایران بازگشتم و از فعالان سیاسی در کنفدراسیون بودم و از اول هم که سالها پیش از آن وقتی وارد عرصه ی سیاست شدم هم با حزب توده مخالف بودم و هم با مشی چریکی، یعنی کاملاً سیاسیکار بودم و عضو هیچ تشکیلاتی هم نبودم. حالا یکی دو ماه بعد از ورود به ایران به خدمات سربازی رفتم و بعد از پایان دوره آموزشی شش ماه اول، افسر ستوان دوم وظیفه شدم در مرکز کامپیوتر نیروی زمینی در لویزان به عنوان خدمت سربازی مشغول به کار شدم. پرونده ساواک نیز درباره ی فعالیتهایم در کنفدراسیون گویی گم شده بود و حدود 3 ماه قبل از پایان خدمت پیدا شده بود و تازه آن آخر کار احضار شدم که درباره اش در گذشته نوشته ام. یعنی هیچوقت سرباز صفر نشدم و تمام مدت خدمت بعد از 6 ماه آموزشی، افسر بودم. حالا یک سروان رکن 2 اطلاعات ارتش که در لویزان از مدیران آنجا بود چون می دید زبان انگلیسی را خوب می دانم از من می خواست که متنهای مختلف را برایش ترجمه کنم و بسیاری از آن متنها محرمانه بود که اینجانب اجازه ی دسترسی به آنها را نداشتم. یک بار یکی از متنها برنامه ی سفر امیر امارات متحده عربی به تهران بود. واقعاً از اینکه او آنرا برای ترجمه به من داد وحشت داشتم چون اگر آن امیر امارات را در ایران ترور می کردند ممکن بود اینجانب مورد سوء ظن قرار گیرم و با سوابق سیاسی که داشتم و البته هنوز آنزمان رو نشده بود، گرفتار می شدم، در حالیکه هیچ اعتقادی به کار مسلحانه نداشتم و تماسی هم با گروههای چریکی نداشتم و با گروههای سیاسیکار هم تماسی نداشتم، و واقعاً می شد آش نخورده و دهان سوخته. منظور اینکه حدود یکسال در دوران خدمت سربازی در چنین موقعیت ناخواسته قرار داشتم و البته شخصاً همانطور که گفتم ابداً عضو هیچ گروه سیاسی نبودم و همانطور که گفتم همیشه با مشی چریکی نیز مخالف بودم فقط سیاسیکار بودم؛ اما اگر آنطور که مقاله ی مورد اشاره در بالا می گوید، رهبری گروهی کمونیستی در ایران برای شرکت در جنگ میهنی چنین تصمیمی گرفته، از دیدگاه این نگارنده تصمیم رهبری آن گروه غلط بوده جدا از هر نیت خیری که داشته اند، و همانطور که ذکر شد اگر شرکت در جنگ را زمانی که رژیمی که این گروه خود را اپوزیسیون آن می شناخته در قدرت است، انتخاب کرده بودند، می بایست که با شفافیت این تصمیم را با رژیم در میان می گذاشتند که البته خطر اعدام کل آن گروه نیز ممکن می بود. اینکه اصلاً موضع شرکت در جنگ درست بوده یا نه موضوع بحث این قلم نیست بلکه نحوه ی برخورد نیرویی که شرکت در جنگ را به هر دلیل برای میهن خود درست می داند، مورد بحث صاحب این قلم است. مثلاً در چین وقتی هم گومیندان وهم حزب کمونیست و هم نیروهای دیگر در جبهه متحد ضد ژاپنی در جنگ میهنی شرکت می کنند و در اتحاد با آمریکا و شوروی هستند، همه ی این کارها با شفافیت کامل انجام می شود. آیا اگر حزب کمونیست چین یا گومیندان در زمان تجاوز ژاپن به چین، 10 نفر بودند، بازهم چنین تصمیمی می گرفتند، قابل سؤال است! امیدوارم از بحثم برداشت نادرست نشود و به همین دلیل اینقدر طولانی شد. با سپاس از خوانندگان و عذرخواهی که مطالعه ی این متن طولانی شاید خسته کننده باشد.

 

به امید جمهوری آینده نگر دموکراتیک و سکولار در ایران

 

سام قندچی
http://www.ghandchi.com

بیست و هفتم خرداد ماه 1399
June 16, 2020

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


 

متون برگزیده
http://featured.ghandchi.com

متون برگزیده سام قندچی

 

 

برای حزب جمهوریخواهان سکولار دموکرات و آینده نگر ایران
https://sites.google.com/site/futuristparty

 

 

 

SEARCH