ُDown with the Islamic Republic of Iran
http://www.ghandchi.com/418-sarnegoon-plus.htm
سام قندچی
بيش از 25 سال است که مردم ايران سعي کرده اند يا رژيم جمهوري اسلامي را اصلاح کنند، و يا آنکه بصورت مسالمت آميز به آن پايان دهند، اما ديگر اين رژيم نظير رژيم صدام و رژيم طالبان، هر گونه اميد براي تغيير را از بين برده است، و تنها راه باقي مانده براي آزادي و ترقي ايران، سرنگوني رژيم جمهوري اسلامي است. اين حرف من به اين معني نيست که مردم ايران فردا ميتوانند به قيام برخيزند، و يا آنکه بايستي فردا به قيام برخيزند. اما اين حرف من به اين معني است که بايستي براي چنان روزي آماده شد. در واقع رژيم هائي نظير جمهوري اسلامي که ديگر بقاي خود رادر ادامه سرکوب و جنگ ميبينند، نظير دولت صدام، رژيم طالبان، و آلمان هيتلري، يا با حمله خارجي تغيير ميکنند، ويا آنکه نظير آمريکاي قبل از انقلاب، آخرين اولتيماتم اپوزيسيون به رژيم، نظير نامه جفرسون به دولت بريتانيا قبل از آغاز انقلاب آمريکا خواهد بود، يعني قيام مردمي با هدف مشخص سرنگوني رژيم.
با آنکه ايالات متحده آمريکا و هند، هر دو با دشمن مشابهي، يعني استعمار انگليس، روبرو بودند، اما در دو برهه تاريخي متفاوت، اولي به قيام کشيد، و دومي بشکل مسالمت آميز پايان يافت. شايسته ذکر است که در مورد ايالات متحده آمريکا دز زمان انقلاب آمريکا، استعمارگران بريتانيا نه تنها پس از اولتيماتوم جفرسون عقب ننشستند، بلکه حملات خود را افزايش دادند، سالها پس از شکل گيري ايالات متحده، در زمان مديسون، و کاخ سفيد را آتش زدند..
در واقع آنچه در حال حاضر مسلم است، اين است که کوشش آمريکا در جهت مذاکره با جمهوري اسلامي ايران، و گرفتن امتياز از آن است، و آمريکا هيچ علاقه اي ندارد که آغازگر جنگ با جمهوري اسلامي ايران باشد، که مطمئنأ به تروريسم دامن خواهد زد، و به رهبري آمريکا لطمه خواهد زد. البته در صورت قيام جدي در ايران، نظير قيام 57 [http://www.ghandchi.com/500-FuturistIran.htm]، آمريکا با آن سمت گيري خواهد کرد، اما تا زمانيکه جنبش ضعيف است، آمريکا موقعيت خود براي مذاکره با جمهوري اسلامي را، با دفاع از درخواست گروه هائي که خواهان حمله آمريکا به ايران هستند، به خطر نخواهد انداخت.
البته بخشهائي از جنبش ايران، براي گرفتن امتياز از جمهوري اسلامي مورد استفاده نيروهاي خارجي قرار خواهند گرفت، همانگونه که ما اکنون شاهد استفاده از نيروهائي از اپوزيسيون ايران نظير لژيون هاي ميسيونر هستيم. در واقع آندسته از نيروهاي سياسي ايران، که خواهان حمله نظامي آمريکا به ايران هستند، حتي در ميان نيروهاي سر سخت آمريکائي هم بي اعتبار شده اند، چرا که آمريکا بخوبي ميداند که نه مردم ايران خواهان حمله آمريکا هستند و نه آنکه حمله آمريکا نفعي براي خود آمريکا در مبارزه اش با تروريسم دارد. در نتيجه آنها که برعکس، هنوز بزرگترين مسأله جنبش سياسي ايران را پيشگيري از حمله آمريکا ميدانند، يا نا آگاه هستند و يا آنکه ياران جمهوري اسلامي.
براي سرنگوني رژيم جمهوري اسلامي، بايستي که جنبش سياسي مردم ايران، به اين موضع برسد. در نتيجه با آنکه فعاليت براي خواست هاي حقوق بشر و رفراندوم، کماکان حائز اهميت هستند، وليکن همه آن فعاليت ها، ديگر در خدمت سازمان دادن احزاب براي سرنگوني رژيم معني مييابند. اگر 10 سال پيش، هنوز مهمترين وظيفه سياسي، سازمان دادن گروه هاي حقوق بشر بود، امروز بزرگترين وظيفه سياسي، ايجاد احزاب با هدف سرنگوني رژيم جمهوري اسلامي است. ديگر زمان آن رسيده است که اين کوشش اصلي ترين فعاليت همه گروه هاي سياسي ايران شود. اي کاش که رژيم جمهوري اسلامي بدون چنين کوششي به پايان رسيده بود، نظير آنچه در شوروي، بلوک شرق، و آفريقاي جنوبي، در سالهاي اخير، شاهدش بوديم، اما متأسفانه رژيم هاي مشابه دو همسايه ايران، يعني رژيم هاي صدام و طالبان با نيروي نظامي سرنگون شدند، هرچند در شکل حمله خارجي و نه قيام داخلي، اما رژيم جمهوري اسلامي ايران توسط اعتصابات و قيام هاي مردمي سرنگون خواهد شد.
لازم است که دوباره تذکر دهم که من به عمليات مسلحانه چريکي يا تروريستي، توسط عده اي روشنفکر، ابدأ اعتقاد نداشته و ندارم. همچنين در شرايط حاضر نيز وظيفه اصلي نيروهاي سياسي را فعاليت *سياسي* براي سازمان دادن مبارزات مردم براي سرنگوني رژيم ميدانم، و نه قيام مسلحانه، و وقتي هم که قيام مردم آغاز شود، کماکان مهمترين شکل مبارزه را اعتصابات سياسي شرکت نفت و امثال تشکيل خواهند داد، و نه عمليات نظامي. اما آنچه مهم است، اين امر است که اين مبارزات، براي سرنگوني رژيم خواهند بود، و نه براي تعديل رژيم.
در واقع همه اين شرايط را، رژيم جمهوري اسلامي بر مردم ايران تحميل کرده است، که جز فريبکاري، هيچ اصلاحي را انجام نداده است، و در 26 سال گذشته، اين رژيم با مردم ايران فقط در ستيز بوده است، و در انتخابات اخير رياست جمهوري نيز، رژيم، اوج ستيز خود با مردم را، با تحميل حکومت نظاميان پاسدار بر مردم، تحت عنوان دولت عدالتخواه، به ثبوت رسانده است. هرچند ظاهرأ دولت احمدي نژاد پس از پيروزي، از باز کردن فضاي سياسي و اقتصادي حرف ميزند، اما در عمل با اولين انتخاب هاي اعضأ کابينه خود، طرح ادامه ستيز با مردم ايران را نويد ميدهد، و به اين طريق، موضوع سرنگوني رژيم، ديگر به موضوع مرکزي خواست همه گروه هاي سياسي ايران تبديل ميشود.
به اميد جمهوری آينده نگر فدرال، دموکراتيک، و سکولار در ايران
سام قندچی، ناشر و سردبير
ايرانسکوپ
17 تير
July 8, 2005
مطالب مرتبط:
http://www.ghandchi.com/500-FuturistIran.htm
http://www.ghandchi.com/600-SecularismPluralism.htm
---------------------------------------------------------
مقالات تئوريک
فهرست مقالات
http://www.ghandchi.com/SelectedArticles.html