یک اشتباه در تحلیل لنین از امپریالیسم و چرا این موضوع برای
دموکراسی مهم است
سام قندچی
http://www.ghandchi.com/3976-lenin-imperialism-democracy.htm
http://isdmovement.com/2022/0822/080822/08822-Sam-Ghandchi-A-mistake-by-Lenin.htm
An Error in Lenin's Analysis of Imperialism and Why it Matters for Democracy
http://www.ghandchi.com/3976-lenin-imperialism-democracy-english.htm
کتاب لنین تحت عنوان «امپریالیسم بالاترین مرحله ی سرمایه داری،» طی سالهای جنگ جهانی اول در زوریخ نوشته شد، و نه تنها روی چپ در سالهای کمینترن اثر گذاشت، بلکه بر نیروهای دیگر ضدغرب، از جمله بر اسلامگرایان، تا به امروز تأثیر داشته است. کتاب از تحقیقات رودلف هیلفردینگ مارکسیست اتریشی بهره گرفته گرچه هیلفردینگ مدتها پیش از انقلاب اکتبر، مخالف لنینیستها بود و در تأسیس جمهوری وایمار نقش داشت. اما بخواهیم منصف باشیم، در بسیاری از ایده هایی که در کتاب لنین مورد انتقاد این نگارنده است، نه تنها او و هیلفردینگ اشتراک نظر داشتند، بلکه مارکس نیز، در جلد سوم کاپیتال که توسط فردیک انگلس با استفاده از دستنوشه های مارکس به رشته ی تحریر درآمده، همان دیدگاهها را داشته است! اساساً لنین عصر امپریالیسم را بعنوان صدور *سرمایه* از کشورهای متروپل تعریف می کند که جایگزین صدور *کالا* در عصر کلونیالیسم شده، با سه هدف: استفاده از مواد خام، کار ارزان و بازارهای کشورهای وابسته. می توان همین تعریف را امروز از گلوبالیسم در عصر ما کرد که چپی ها در اواخر قرن بیستم با آن مخالف بودند اما امروز از آن حمایت می کنند! با اینحال، ابداً این امر، موضوعِ نقدِ صاحب این قلم نیست و موافقم که این سه عنصر، کانون توجه در صدور سرمایه هستند، چه کسی دوست داشته باشد آنرا به اصطلاح "امپریالیسم،" بخواند، یا که با استفاده از ترمینولوژیِ امروز، «گلوبالیسم»، نامگذاری کند! آنجایی که به باور این نگارنده، لنین اشتباه می کند وقتی است که به تصور او رقابتِ شرکتهای خصوصی به دلیل انحصاری شدن سرمایه از بین میرود و بنابراین فقط رقابت را بین کشورهای سرمایه داری می بیند که مسأله ای با ابعاد جهانی می شود، و از آن طریق او جنگ جهانی اول را توضیح می دهد و بعداً می دانیم که چپ همین تحلیل را از جنگ جهانی دوم می کند. به باور صاحب این قلم، لنین در پی مارکسیستهای دیگر از جمله خودِ کارل مارکس، این اشتباه را می کند وقتی آنها فکر می کردند رقابت در درون دولتهای ملی با انحصاری شدن سرمایه ی، قطع خواهد شد. یک قرن بعد، امروز در بالاترین سطوح شرکتهای سهامی در آمریکا، ما می توانیم مارک تولیدی «وال مارت» به نام «گِرِیت ولیو» را ببینیم که با همه ی مارکهای اصلی تولیدی از جمله «کلاگز»، «کمپبل سوپ»، «پُست»، «فریتولی»، اگر بخواهیم فقط چندتا را نام ببریم، بطور مداوم، در رقابت است، و می توان این واقعیت را در هر صنعتی همینجا در آمریکا، ملاحظه کرد. چرا این رقابت اهمیت دارد؟ چون وجود این نیروهای سرمایه ی خصوصی به حفظ دموکراسی در جامعه کمک می کند، همانطور که دوسال پیش در مقاله ای تحت عنوان «بعد از دموکراسی، چگونه از بازتولید استبداد در ایران جلوگیری کنیم»، مورد بحث قرار گرفت. به عبارت دیگر، برعکس مالکیت دولتی است که رقابت شرکتهای خصوصی را از بین می برد، و وجود و رشد شرکتهای خصوصی در آمریکا به یک شرکت غول آسا که همه ی رقابت را نابود کند، منتهی نشد. آیا این امر به خاطر قوانین آنتی تراست در آمریکا ست؟ موافقم که قوانین آنتی تراست به ادامه ی رقابت کمک کرده اند، اما حتی بدون وجود آنها، این در خصلت سرمایه ی خصوصی است که چنین رقابتی نمیرد، و نه تنها لنین، بلکه پیش از او، مارکس و انگلس هم همین اشتباه را در مورد سرمایه ی انحصاری کردند که در اواخر زندگی مارکس تازه شروع شده بود و همچنان تا به امروز با ما است، و این طنز آلود است که تهدید اصلی به دموکراسی، انحصاری شدن سرمایه ی خصوصی در جهان غرب نبود، بلکه مالکیت دولتی در خود کشورهای سوسیالیستی، دموکراسی را در نیمی از جهان کشت. نه تنها سرمایه های بزرگ و رقابت آنها، به دموکراسی یاری میرساند، ما صنایعی را که «سرمایه بر» هستند نظیر توسعه ی تکنولوژیهای فضایی را شاهد بوده ایم که شرکت خصوصی «اسپیس ایکس»، که در سال 2002 تأسیس شد، اکنون به جایِ دولت، فضاپیما تولید می کند و از همین حالا در رساندن محموله های بار و انسان به ایستگاه بین المللی فضایی، موفق بوده و حتی در پی ایجاد سفینه برای سفر به مریخ است و تازه این شرکتِ ایلان ماسک، تنها شرکت نیست و چند رقیب دیگر هم دارد!
به امید جمهوری آیندهنگر دموکراتیک و سکولار در ایران،
سام قندچی
یازدهم دی ماه 1399
December 31, 2020
متون برگزیده
http://featured.ghandchi.com
برای حزب جمهوریخواهان سکولار دموکرات و آینده نگر ایران
http://www.ghandchi.com/futuristparty/index.html