|
Time for Iran 1+1 Talks
http://www.ghandchi.com/790-iran-talks-1plus1-eng.htm
سام قندچی
http://www.ghandchi.com/790-iran-talks-1plus1.htm
چرا مذاکرات به اصطلاح پنج به علاوه يک به نتيجه نميرسد؟ دليل آن را بايد در ميان خود ايرانيان جستجو کرد. مثلاً آيت الله هاشمی رفسنجانی در دوران رياست جمهوری خود، هواداران ايرانی مناسبات در ميان مهاجران را در آمريکا مورد حمايت قرار می داد تا بتواند فشار تحريم ها را کاهش دهد. مخالفان نيز تا توانستند عليه لابی های جمهوری اسلامی فعاليت کردند و مقامات آمريکايی را از هرگونه مماشات با ايران برحذر داشتند. در دوران رياست جمهوری حجت الاسلام خاتمی نيز وضع تا حدی به همين منوال بود.
در واقع نيروهای سياسی گوناگون که در زمانهای مختلف در ايران مورد سرکوب قرار گرفته اند از مناسبات ايران با کشورهای خارجی بعنوان اهرمی برای بيان نارضايتی خود بهره برده اند. سرکوب بيشتر هم نه تنها به خروج از اين وضع کمکی نميکند بلکه در 4 سال گذشته مناسبات ايران با جهان را به بدترين نقطه در اين تاريخ 34 ساله کشانده است چرا که پس از سرکوب جنبش سبز بعداز سکولارها حتی اصلاح طلبان نيز عليه بهبود مناسبات کشورهای خارجی با ايران عمل کردند.
اولين گروهی که در جمهوری اسلامی مورد سرکوب قرار گرفت بازماندگان سلطنت در ايران بودند هنگامی که در دوسال اول انقلاب مقامات رژيم شاه تيرباران شدند. مناسبات جمهوری اسلامی با سلطنت طلبان در سالهای بعد از انقلاب 57 ترميم پيدا نکرد و سلطنت طلبان از اولين گروه های سياسی مخالف بودند که از روابط گذشته خود با مقامات دولت های خارجی استفاده نموده و عرصه را برای جمهوری اسلامی در خارج تنگ کردند.
بعد از سلطنت طلبان دومين جريان سياسی که در ايران مورد سرکوب خونين قرار گرفت مجاهدين خلق بودند که در سال 1360 فعالينشان اعدام و مورد سرکوب قرار گرفتند و بازهم دولت های بعدی در ايران مناسبات با مجاهدين را ترميم نکردند. مجاهدين هم هنگام جنگ ايران و عراق به همراه صدام عليه ايران جنگيدند. در اينجا بحث بر سر درستی و نادرستی عملکرد دولت يا اپوزيسيون در هر برهه زمانی نيست بلکه موضوع بيان واقعيات است. بعد از پايان جنگ ايران و عراق نيز مجاهدين از طريق اعلام محل مراکز اتمی جمهوری اسلامی تلاش خود را برای ضربه زدن به مناسبات بين المللی ايران ادامه دادند.
چه در سال 1360 و چه پس از آن طی قتل عام زندانيان در سال 1367 که پس از امضاء صلح ايران وعراق انجام شد گروه های کمونيست و فعالين مليت ها نيز علاوه بر گروه های قبلی مورد سرکوب شديد قرار گرفتند و مانند موارد ديگر اين نيروها نيز در خارج از روابط خود با جنبش های چپ کشورهای ديگر برای تأثيرگذاری بر مناسبات کشورهای خارجی با ايران استفاده کردند.
در سال 1388 بالاخره طی جنبش سبز برای نخستين بار شاهد سرکوب خونين گروه های اصلاح طلب اسلامی بوديم و خروج بزرگ هواداران اين نيروها به خارج باعث شد که اکثر جمع های ايرانی مقيم خارج که طی 16 سال قبل از دولت احمدی نژاد و حتی در دوران اول رياست جمهوری احمدی نژاد هوادار برچيدن تحريمهای عليه ايران بودند عملا از تشديد تحريمها دفاع کردند حال چه از طريق سکوت هنگام اعلام تحريم های تازه، و چه از طريق مطرح کردن تحريم های هوشمند به دلائل حقوق بشری.
البته در اين سالها فعاليت مخالفان رژيم در خارج به حمايت از تحريم ها محدود نبوده است و برخی جريانات سياسی حتی حمله نظامی به ايران را تشويق کرده اند (1). در مقابل نيز جدا از نيروهای ضد جنگ، دولت ايران تلاش کرده است که به مخالفان جمهوری اسلامی حمله کرده و آنها را جاسوس بيگانه خطاب کند. اما آيا همه اين اقدامات توانسته است راهگشا باشد. خير. گوئی جنگی داخلی ميان ايرانيان در سراسر جهان در جريان است و تهديد دو طرف نيز فقط آتش اين جنگ را شعله ور تر کرده است.
عده ای در اپوزيسيون حتی رژيم ايران را به آلمان هيتلری تشبيه کرده و ملحق شدن به ارتش دشمن برای حمله به ايران را جايز شمرده اند. دوباره مهم نيست که اين ديدگاه چقدر غلط است (2). اصل مسأله اين است که واقعيت دارد، همانگونه که جنگيدن مجاهدين در همراهی با صدام حسين عليه ايران حقيقت داشت و دليلش هم اين بود که مناسبات با مجاهدين سالها بعد از کشتار 60 از سوی دولت های بعدی ايران ترميم نشده بود.
هرچه آتش نفرت ادامه پيدا کند دودش بيشتر به چشم همه ايرانيان خواهد رفت. نمی شود سلطنت طلبانی را که بعد از انقلاب اعدام شدند همچنان مورد سرکوب قرار داد که حتی نتوانند برای نظرات خود در ايران تبليغ کنند و بعد انتظار داشت که آنها نيز متقابلا از نفوذ خود در خارج برای شکست ديپلماسی ايران تلاش نکنند. همين حرف در مورد همه نيروهای سياسی مخالف رژيم تهران صادق است.
وقت آن است که به اين جنگ داخلی 34 ساله پايان دهيم و اجازه دهيم نظرات همه نيروهای سياسی در ايران بدور از خشونت بيان شود. گروه های اصلاح طلب در چهار سال گذشته به معقول ترين شکل اعتراض خود را به سرکوب جنبش سبز نشان دادند. شايد رهبران اصلاح طلبان پس از اين تجربه بتوانند برای برقراری آشتی ملی ميان دولت ايران و همه نيروهای مختلف اپوزيسيون نقش مؤثری ايفا کنند.
امروز ديگر وقت آن است که دولت ايران به اين واقعيت بيانديشد که ادامه جنگهايی که سالهاست با ايرانيان متعلق به طيف های مختلف سياسی ايران جريان داشته و خشونتهايی که اعمال شده بايد پايان پيدا کند و اين کار نه تنها به آرامش ميان مردم ايران کمک خواهد کرد بلکه مناسبات دولت ايران با کشورهای خارجی را بهبود خواهد بخشيد. ممکن است که اين کار يک آشتی ملی بزرگ نباشد اما اقلا آنچيزی است که من نامش را مذاکرات 1+1 گذاشته ام يعنی مذاکرات ايران با ايران.
سام قندچی، ناشر و سردبير
ايرانسکوپ
http://www.iranscope.com
بيست و سوم مرداد ماه 1392
August 14, 2013
پانويس:
1. http://www.ghandchi.com/785-neocons-daniel-bell.htm
2. http://www.ghandchi.com/784-neocon-new-fronts.htm