Sam Ghandchiسام قندچي رضا پهلوی: مصاحبه ای با اسماعیل نوری علا؛ مصاحبه گر اکبر کرمی

سام قندچی

http://www.ghandchi.com/4530-reza-pahlavi-nooriala-akbar-karami.htm

پی نوشت 17 اردیبهشت 1403: شورای گذار: مصاحبه ای با اسماعیل نوری علا؛ مصاحبه گر اکبر کرمی

پی نوشت 21 اردیبهشت 1403: شورای گذار بخش سوم: مصاحبه ای با اسماعیل نوری علا؛ مصاحبه گر اکبر کرمی

 

reza-pahlavi-nooriala-akbar-karami

 

لحظه ای پیش به مصاحبه ی شنیدنی دیروز دکتر اسماعیل نوری علا که مصاحبه گر دکتر اکبر کرمی بود، و تحت عنوان «رضا پهلوی چه‌گونه می‌تواند به مردم کمک کند؟» منتشر شده، و بر فعالیتهای سیاسی دو سه سال اخیر میهن بان رضا پهلوی متمرکز بود، گوش کردم! شخصاً هیچ آشنایی با دکتر اکبر کرمی ندارم هرچند بیش از 15 سال پیش زمانی که هنوز در ایران زندگی می کردند، یادداشتی را نوشتم در مورد گفتگویی که در آن تاریخ با صدای آمریکا داشتند، و مطلبم همانوقت در نشریه ی «سکولاریسم نو» شماره ی مهر 1387، منتشر شد. نشریه ی «سکولاریسم نو» سایتی بود که دکتر اسماعیل نوری علا در آن دوران چند سالی پیش و بعد از جنبش سبز منتشر می کردند! موضوع بحثم در یادداشت مورد اشاره نیز بیشتر حول نظرات آن دوران آقای «اکبر گنجی» در جنبش سیاسی بود، چون در واقع با دیدگاههای دکتر اکبر کرمی چندان آشنایی نداشته و ندارم، و شاید اگر دقیق تر بخواهیم بگوییم، بحثهای آنروزم با دیدگاههای اصلاح طلبی ارتجاعی بود صرفنظر از اینکه حتی افکار آقای اکبر گنجی در آن دوران تا چه حد در آن محدوده ی فکری قرار داشت!

 

و رساله ای را نیز 5 سال پیش از آن تاریخ، در مورد اصلاح طلبی ارتجاعی، منتشر کردم؛ یعنی 21 سال پیش، در 9 شهریور 1382، و بعدها نیز تا به امروز سالهاست بحث وسیعتر اصلاح طلبی را، در مصاحبه ها (1 و 2) و نوشته های مختلف دنبال کرده ام، و در واقع پیش از آن، از 40 سال پیش، یعنی سال 1363 (برابر با 1984)، که «جزوه ی اول ترقی خواهی در عصر کنونی» را منتشر کردم، همواره از «ترقی خواهی در عصر کنونی» حمایت کرده ام، چه در هر انقلاب باشد و چه در هر اصلاحات اجتماعی، و در همان راستا مخالفتم را نیز با اصلاح طلبی ارتجاعی مطرح کرده ام، و برایم فرقی نمی کند، چه آنکه انقلابی، ارتجاعی باشد، و چه اصلاحاتی، ارتجاعی باشد، که نمونه ی بسیار خوب آنهم فراکسیون امید در سال 1394 یعنی حدود 18 سال بعد از خاتمی که آن جریان از رفسنجانی و خاتمی هم واپسگرا تر بود، و هردو وضعیت برایم مردود هستند! البته دو سال بعد از آن تاریخ «خیزش 96 گفتمان مرکزی جامعه ایران را عوض کرد»، گرچه به روشی انقلابی و نه اصلاح طلبانه! با اینهمه، انتخاب راه انقلابی، لزوماً همیشه پیشرفت به جلو نیست همانطور که در انقلاب 57 اینگونه نبود! به عبارت دیگر آنهایی که در سال 1394 ایران را در سراشیب بیشتر اصلاح طلبی ارتجاعی قرار دادند، خیانت بزرگی به ملت ایران کردند و جامعه نیز به آن سقوط، دو سال بعد با برپایی خیزش 96، پاسخ داد!

 

در همین حال کتاب «ایران آینده نگرِ» این نگارنده نیز که در اول تیرماه 1383 یعنی 20 سال پیش منتشر شد، تحلیلی از انقلاب 57 ایران و جهت گیری بعدی نیروهای مختلف در سپهر سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی ایران بود، و مرور انجمن جهان آینده از آن کتاب در همانزمان در حقیقت انعکاسی از واقعیت مطالب مورد بحث در آن کتاب بود و بعد از مطالعه ی مرور آن کتاب در سال 2003 توسط «انجمن جهان آینده یعنی دبلیو اف اس»، انجمنی که نخستین تشکیلات موفق بین المللی آینده نگری در جهان بود و در 1966 تشکیل شده بود، عنوان کتاب را که در ابتدا «ایران آینده نگر: تأملی بر انقلاب ارتجاعی 1357» بود، به عنوان کنونی آن کتاب یعنی «ایران آینده نگر: آینده نگری در برابر تروریسم»، تغییر دادم!  و آن کتاب دقیقاً از همین زاویه ی «ترقی خواهی در عصر کنونی» به رشته ی تحریر درآمده که در حقیقت گامی فراسوی مشاهدات جان لاک و نظرات کانت در مورد موضوع ترقی و ارتجاع در پیروزی و شکست انقلابها و اصلاحات در بریتانیا و فرانسه است گرچه دیدگاههای جفرسون و انقلابیون آمریکا و دیگر انقلابهای جهانی نیز مورد بحث قرار گرفته اند و از همه مهمتر انقلابها و تحولات تاریخ ایران و مشخصاً انقلاب 57 در آن کتاب مورد بحث قرار گرفته و دورنماهای آینده نیز ارائه شده اند! با اینهمه 21 سال پیش در نوروز 1382، یعنی دو سال بعد از آغاز دوره ی دوم ریاست جمهوری سید محمد خاتمی، به روشنی با اصلاح طلبی ارتجاعی آقایان، رفسنجانی و خاتمی، در نوشتار مورد اشاره، مرزبندی خود را بطور روشن و مبسوط اعلام کردم! 

 

جدای از همه ی بحثهای تئوریک در 40 سال گذشته، سؤالاتی را که دیروز دکتر اکبر کرمی مطرح کردند و پاسخهای دکتر اسماعیل نوری علا، بسیار شنیدنی بودند؛ اما برایم این موضوع عجیب بود که چرا دکتر کرمی بطور مشخص در مورد اینکه میهن بان رضا پهلوی در اوج جنبش مهسا بطور ناگهانی از جلسات منشور مهسا انشعاب کردند و به اسراییل پرواز کردند و در نشست با آقای نتانیاهو به همراه همسرشان بانو یاسمین پهلوی شرکت کردند، بحثی نکردند (و منظورم مورد مجلس مهمانی در اسراییل است که در آن وزیر اطلاعات اسراییل هم حضور داشت و رقص عربی هم اجرا شد و در سراسر اینترنت منتشر شد و گویی نوعی تاجگذاری میهن بان رضا پهلوی بعنوان پادشاه ایران بود که در اسراییل در آن تاریخ برگزار شد؛ اما، امروز عکسهای آن مراسم که بسیار زیاد هم در اینترنت وجود داشتند، اساساً در اینترنت ناپدید شده اند!)! در آن مجلسِ جشن که در اوج جنبش مهسا اما در اسراییل برگزار شد که گویی مراسم تاجگذاری در حضور وزیر اطلاعات و نخست وزیر اسراییل برگذار می شد، میهن بان رضا پهلوی و همسرشان بانو یاسمین پهلوی مرتب با عناوین «شاه» و «شهبانو» مورد خطاب قرار می گرفتند و میهن بان سر خود را با علامت تأیید تکان می دادند! و همانوقت هم نتانیاهو تهدید حمله ی نظامی به ایران کرد و چند روز بعد آقای رضا پهلوی در مصاحبه ای با پیرز مورگان گزارشگر سرشناس بریتانیایی، در برنامه ای پربیننده در تلویزیونهای بین المللی در پاسخ به این سؤالِ پیرز مورگان که آیا آماده هستند بعد از پیروزی حمله ی اسراییل به ایران عهده دار حکومت در ایران شوند، چندین بار پاسخ مثبت دادند، لینک ویدیو آن مصاحبه ی با پیرز مورگان را باید بشود با جستجوی عمیق در اینترنت (از منبع سایت یوتیوب) پیدا کرد و دکتر رامین پرهام نیز در توییتر در آنزمان به آن مصاحبه اشاره ای کرد، و لینک آن مصاحبه با پیرز مورگان را در توییتر خودشان گذاشته بودند!

 

همه ی رویدادهای مورد اشاره در بالا مدت کوتاهی **قبل از** حمله ی وحشیانه 7 ماه اکتبر حماس به شهروندان اسراییلی در خاک اسراییل به وقوع پیوست، و در نتیجه آنهمه، مدت کمی قبل از آغاز مقابله ی نظامی اسراییل با حماس در غزه بود و در حقیقت اگر آن جنایت 7 ماه اکتبر حماس و حمله ی متقابل اسراییل به غزه به وقوع نپیوسته بود شاید در پی طرح آقای نتانیاهو برای ایران، و مشارکت میهن بان رضا پهلوی با آن طرح، ایران، امروز، غزه خاورمیانه شده بود! و در حقیقت وضعیت مشابهی دوباره دو سه هفته پیش تکرار شد! و دوباره میهن بان رضا پهلوی مصاحبه ی تقریباً مشابهی با پیرز مورگان داشتند، که اکنون در پی آتشبازی اخیر ایران و اسراییل، فعلاً نوعی آرامش را در مناسبات دو کشور شاهدیم تا بعد چه پیش آید! متعجبم که چرا دکتر اکبر کرمی بعنوان مصاحبه گر در مصاحبه ی دیروز خود با دکتر اسماعیل نوری علا که اتقاقاً موضوع روابط میهن بان رضا پهلوی با اسراییل و آقای نتانیاهو، مطرح شد، به هیچیک از این موارد بسیار مهم دو سال اخیر، که مستقیماً میهن بان رضا پهلوی در آن شرکت داشتند، اشاره ای نکردند و این موضوعات را مورد بحث قرار ندادند و مسکوت گذاشتند! من نمی خواهم به کسی تهمت بزنم و یا حتی بگویم که ایشان امروز با اصلاح طلبی ارتجاعی سمتگیری دارند یا مترقی، به اندازه ی کافی با نظرات امروز ایشان و کلاً نظرات ایشان در گذشته و حال آشنایی ندارم!

 

اما، آیا هواداران اصلاح طلبی ارتجاعی که روزی برای سید محمد خاتمی ها و بعد هم بعضاً حتی برای فراکسیون امید لاپوشانی می کردند این بار برای میهن بان رضا پهلوی یا هرکس دیگری دارند کار مشابهی انجام می دهند با اینکه همیشه ادعای شفافیت داشته و دارند! هدف مچگیری شخص معینی نیست ولی اگر می خواهیم از دموکراسی های غربی یاد بگیرم همیشه در هنگام انتخابات حداقل مرور رأی های نمایندگان هنگام اتخاذ مقام در مجلس توسط رأی دهندگان است و این حداقل برای نمایندگان مجلس است و برای مقامات اجرایی که بررسی ها خیلی بیشتر است و به همین دلیل ریچارد نیکسون تصمیم به استعفا از هرگونه مقام دولتی در پایان کار گرفت و موضوع ابداً مسائل خصوصی نبود که این بار بیشتر آنچه در مورد ترامپ مطرح شده اینگونه مسائل است و شاید در آخر آنقدر تا آنجا که به سیاست مربوط می شود اهمیت پیدا نکند. در مورد بیل کلینتون هم اساساً مسائل خصوصی در پایان کار مطرح شد و البته او دیگر مایل به داشتن کاری دولتی بعد از پایان دوره ی ریاست جمهوری خود نبود وگرنه شاید اساساً می توانست دوباره به کار دولتی یا نمایندگی کنگره بازگردد چون با موردی سیاسی یعنی به خطر انداختن امنیت کشور روبرو نبود، به هر حال اینها موضوعاتی است که وقتی فعالان سیاسی ایران علاقه وافری به ایجاد رژیمی دمکراتیک در آینده ی ایران دارند، مهم است مورد توجه دقیق قرار گیرند که تجربه های زیادی در دموکراسی های غربی وجود دارد و به همین دلیل «کارل پوپر» همیشه موضوع پایان کار نیکسون را به دقت مورد مطالعه قرار داد و آنرا نمونه ای در تاریخ از انتقال بدون خشونت قدرت در دموکراسی ها ذکر کرده است!

 

من در این موردها درباره ی کسی قضاوت نمی کنم و در واقع بیشتر مایلم بحث این موضوعات را بیینم چون برای موجودیت ایران در آینده ای بسیار نزدیک اهمیت بسیار مهمی دارد همانطور که اکنون موجودیت غزه و یا ساحل باختری نیز زیر سؤال است و نمی توان با خیال آسوده گفت که دلیلی برای نگرانی ایرانیان وجود ندارد چون ایران کشور بزرگی است و در جقیقت این موضوعات نیز نظیر تجزیه طلبی در وضعیت کنونی خطر بزرگی برای موجودیت ایران است هرچند اکنون شاید وضعیت به بدی  5 ماه پیش و یا سه هفته پیش نیست، اما همچنان ایران و منطقه در وضعیت بحرانی هستند و خطر جنگ سایه ی شومش بویژه بر سر خاورمیانه و اروپا است و تازه آمریکا در امنیت بیشتری قرار دارد، با این حال نگرانی دانشجویان آمریکایی که دستکم وضعیتی نظیر سالهای 1968 را در افق پیش روی خود می بینند، بی دلیل نیست! با اینهمه امیدوارم با گامهای سنجیده ی همه نیروهای مترقی بین المللی بیشتر به جنگ عمومی تر، نزدیک نشویم و در ابعاد دیگری از مسأله در فراسوی خاورمیانه، اقدامات اروپا در کنفرانس مونیخ از دیدگاه این نگارنده مثبت و گامهای لازم برای دستیابی به صلح جهانی بود، اما کافی نیست! به هرحال منتظر تماشای مصاحبه های بعدی دکتر اسماعیل نوری علا و دکتر اکبر کرمی می مانم! خسته نباشید و موفق باشید!

 
به امید جمهوری آینده نگر دموکراتیک و سکولار در ایران،

 

سام قندچی

IRANSCOPE
http://www.ghandchi.com

8 اردیبهشت 1403
April 27, 2024

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


 

متون برگزیده
http://featured.ghandchi.com

متون برگزیده سام قندچی

 

 

برای حزب جمهوریخواهان سکولار دموکرات و آینده نگر ایران
http://www.ghandchi.com/futuristparty/index.html

 

 

 

SEARCH