Iranscope Storeفروشگاه ايرانسکوپ

An Alternative to U.S. Sanctions against Iran

http://www.ghandchi.com/402-AlternativeToSanctions-plus.htm

 

متن مقاله بزبان انگليسي

http://www.ghandchi.com/402-AlternativeToSanctionsEng.htm

Sam Ghandchiسام قندچيآلترناتيوي بجاي تحريم اقتصادي ايران

سام قندچی

 

بعدالتحرير 19 ارديبهشت 1384 (May 9, 2005)-تحريم نه، صندوق سازمان ملل براي دموکراسي خواهي در ايران-Petition- تقاضا از سازمان ملل که بجاي تحريم ايران، يک ابتکار جديد را شروع کند، که تا زماني که نقض حقوق بشر در جمهوري اسلامي ادامه يابد، هر شرکتي که با ايران معامله ميکند، موظف شود 50% سود عايد از پروژه هاي ايران خود را، به صندوقي که در سازمان ملل ايجاد شود بپردازد، که آن پول براي هدف تأمين پشتيباني مالي جنبش دموکراسي خواهي ايران تخصيص يابد. لطفأ اين متن را امضأ کنيد:  http://www.petitiononline.com/Iran1000/petition.html

 

-------------------------------------

سالهاست  تحريم هاي آمريکا بر روي جمهوري اسلامي ايران،  موضوع بحث هاي پرحرارتي در ميان اپوزيسيون ايران هستند. در واقع گرچه اين تحريم ها با گروگان گيري اعضأ سفارت آمريکا در ايران آغاز شدند، اما در سالهاي بعد آن،  اين تحريم ها نه تنها گسترش نيافتند، بلکه در عمل محدود هم شدند، چه از طريق ميان برهاي قانوني،  چه از طريق لابي ايست هاي جمهوري اسلامي، و دليل اين سير تزولي نيز،  واقعأ نه لابي ايست هاي مزد بگير جمهوري اسلامي، بلکه خود اپوزيسيون ايران بود، که اساسأ ضد تحريم بوده و عمل ميکرده است.

 

برخي از تند و تيز ترين مخالفين جمهوري اسلامي، حتي کمک هاي مالي زيادي در پشتيباني جنبش براي برداشتن تحريم از روي جمهوري اسلامي صرف کردند، و بحث شان هم اين بود که برعکس شوروي و آفريقاي جنوبي سابق، مردم ايران هستند که  از تحريم زجر ميکشيد، و بنابراين آنها، با  آنکه خود خواهان پايان جمهوري اسلامي بودند، اما علاقه اي به تحريم جمهوري اسلامي نداشتند.

 

جالب است که همه اين سالها، بسياري از پشتيبانان اپوزيسيون ايران، که به فعاليت هاي ضد تحريم کمک مالي ميکردند، حتي يک دينار هم براي کمک به نيروهاي اپوزيسيون که براي پايان دادن به جمهوري اسلامي فعاليت ميکردند ندادند.  اين حرف فقط درباره بسياري از آنهائي نيست که مزد بگير جمهوري اسلامي هستند،  و يا از معامله با ايران سود ميبرند. درست است که لابي ايست هاي واقعي مزدبگير جمهوري اسلامي وجود دارند، اما آنهائي که من درباره شان مينويسم، *اپوزيسيون* واقعي بودند،  اما اين طور بود که حاضر بودند پولشان را براي متوقف کردن تحريم ها صرف کنند، و نه براي کمک به اپوزيسيون.  چرا؟  زيرا که آنها تحريم ها را يک شر فوري ميديدند،  که ميتوانست يک بچه ايراني را از سؤ تغذيه بکشد، در صورتيکه آنها اپوزيسيون را هدفي دراز مدت ميديدند، و مطمئن نبودند از که پشتيباني کنند، اگر حتي از هيچکدام!

 

متأسفانه بسياري از فعالين ضد تحريم ذکر شده،  که همه اين سالها به جمهوري اسلامي کمک کردند، افراد مستقلي بودند که از جيب خوشان خرج ميکردند، با اين حال علاقه اي به پشتيباني از نيروهاي اپوزيسيون نداشتند، و در بهترين حالت ممکن بود 10 دلار به نشريه مورد علاقه شان بدهند، اما وقتي که نوبت مبارزه ضد تحريم هاي آمريکا بود، آنها احساس ميکردند که دارند به کودکي ياري ميکنند که بخاطر نداشتن شير،  در نتيجه تحريم،  دارد ميميرد.  چه خوب و چه بد، اين واقعيت شکلي است که برخي از آگاه ترين ايرانيان درباره موضوع تحريم فکر ميکنند.

 

در همه اين سالها، خود من هم خواست تحريم هاي تازه را مطرح نکردم، ولي خواست گذاشتن شرايط حقوق بشر، براي پايان تحريم هاي موجود آمريکا را مطرح کردم، و به اين خاطر هم بشدت مورد حمله قرار گرفتم، نه تنها از طرف لابي ايست هاي جمهوري اسلامي، بلکه همچينين از طرف بخشي از اپوزيسيون ايران که در بالا ذکر کردم.  نيازي نيست که بگويم که موضع اتحاد اروپا امروز، همان خواستي است که من آن روزها طرح ميکردم، و آنها که در اپوزيسيون ايران،  در آن روزها به من بخاطر موضعم درباره تحريم حمله ميکردند، امروزه از همان موضع آنروز من دفاع ميکنند.  و البته جمهوري اسلامي که ميبيند اين شرط امروز بروشني مورد درخواست بين المللي است، سعي ميکند ادعا کند که نقض  حقوق بشر در ايران وجود ندارد، گرچه تطهير واقعيات مرگ زهرا کاظمي، يا تهديد به مرگ سلمان رشدي توسط شخص ولي فقيه، به اين راحتي نيست.

 

***

 

موضوعات بالا معروف خاص و عام اند، و در مطبوعات ايراني و بين المللي بطور مبسوط بحث شده اند.  در واقع من مواضع درباره تحريم را در گذشته،  در جزئيات بحث کرده ام، و بويژه در مقاله اي تحت عنوان "تحريم بين المللي: آري يا نه؟" [http://www.ghandchi.com/319-IRISanctionsEng.htm] ،  بيش از يک سال پيش،  در اسفند 82 ، مفصلأ به بررسي اين موضوعات پرداختم، و در اينجا نيازي به تکرار نيست.

 

فقط ياد آور شوم که مقاله بالاي من،  در پاسخ به بخشي از اپوزيسيون ايران بود،  که يک سال و نيم پيش،  درخواست کرده بود، تا بطور فعال براي تحريم جمهوري اسلامي از سوي همه کشورها، بويژه از سوي دموکراسي هاي غربي اقدام شود.  من نوشته بودم که چنين موضعي،  شکاف کنوني درون اپوزيسيون ايران بر روي موضوع تحريم را،  بيشتر خواهد کرد، و همچنين متذکر شده بودم که مردم ايران به دلائل ديگري با تحريم مخالفند، يعني حتي بسياري از همان کساني که فعالانه براي پايان دادن به جمهوري اسلامي کار ميکنند، با تحريم مخالفند.

 

من ياد آور شدم که واقعيت بالا، ممکن است که بشکل پارادکس بنظر آيد، بويژه براي بسياري که استفاده از تحريم در شوروي و آفريقاي جنوبي گذشته را ديده اند، اما واقعيت مردم ايران و اپوزيسيون ايران، چه خوب و چه بد، به اين شکل پارادکس هست که توصيف کردم، و بنابراين من فکر نميکنم طرح خواست تحريم هاي بين المللي موضع درستي باشد.

 

حال سؤال اين است که اگر ما خواست تحريم سازمان ملل بر روي جمهوري اسلامي را طرح نکنيم، وقتي که تضييقات فاحش حقوق بشر در ايران را ميبينيم، در آنصورت آيا انتخاب ديگري براي ما هست؟  پاسخ من اين است که ما نوع ديگري عمل سازمان ملل را نياز داريم.

 

اجازه دهيد قبل از طرح آلترناتيو خود، نگاهي به اپوزيسيون ايران کنيم، که امروز ديگر تقريبأ همگان در اين متفق القولند که اين نيرو،  انتخاب واقعي براي تغيير رژيم در ايران است، و هر گونه تجاوز به ايران از سوي يک نيروي خارجي، چه از طريق يک ائتلاف مورد پشتيباني سازمان ملل، يا از طرف خود آمريکا، نتيجه معکوس خواهد داد.  اگر انتظار چنين بزرگي از اپوزيسيون ايران داريم، يعني کاري که ارتش آمريکا با توان مالي و نظامي خود در عراق، بسختي توانست جامه عمل بپوشاند، پس چه برنامه مالي براي اين کار خطير مقاومت ايران هست؟

 

خميني در زمان مبارزه با رژيم شاه، از منابع مالي خمس و زکات، که منابع درآمد عظيمي براي روحانيت ايران هستند،  برخوردار بود.  در مقايسه، اپوزيسيون مستقل سکولار ايران، تقريبأ هيچ منبع مالي ندارد،  و ما ميخواهيم اين نيرو تغيير رژيم ايران را انجام دهد!

 

مقاومت ايران در سخت ترين موقعيت مالي قابل تصور بسر ميبرد.  به هر يک از نيروهاي مستقل اپوزيسيون که بنگريد، بسختي کمکي از هيچ منبعي برايشان ميرسد.  بسياري ايرانيان پروفشنال هستند، که در بسياري موارد ميتوانند بيش از $200000 دلار در سال فقط حقوق داشته باشند، اما سالهاست حاضر شده اند سه برابر کار عادي شان در درون اپوزيسيون کار کنند، بدون هيچ درآمدي، و آنهم بقيمت محروم کردن خود و خانواده هايشان از ابتدائي ترين امکانات زندگي.

 

البته کنگره آمريکا بودجه $3 مليون دلاري براي کمک به مقاومت ايران را تصويب کرده است. اولأ که بسياري از نيروهاي مقاومت ايران با دريافت کمک از يک دولت معين مسأله دارند، در صورتيکه مسأله اي با دريافت کمک از موسسه اي نظير سازمان ملل ندارند،  که علني وبدون هر قيد و بندي باشد.  اما غير از اين موضوع، $3 مليون دلار پولي نيست و مثل هيچ است.  منظورم اين است که اين مبلغ برابر درآمد 15 نفراز افراد ذکر شده است، که در غير اينصورت سالي $200000 دلار ميتوانستند در آمد داشتند، وقتي مجاني براي مقاومت ايران همه اين سالها فعاليت کرده اند.  و ما ميدانيم که خيلي بيش از اين تعداد،  طي اين سالها،  بقيمت گزاف براي خود و خانواده شان،  اين کار را کرده اند،  و نتوانستند هدف مورد نظر را کسب کنند.  بنابراين چگونه ميشود با اين بودجه ناچيز،  براي جذب افراد با توان بالا،  براي کار تمام وقت در جنبش ايران،  موفق شد، وقتي ما ميدانيم دادن حقوق به فعالين تمام وقت،  تنها خرج مقاومت نيست،  و مثلأ داشتن يک ايستگاه تلويزيوني سياسي،  که برنامه هاي پر محتوا درست کند، مخارج هنگفتي را در پي دارد.

 

***

 

آيا راه حلي براي همه اين واقعيت پارادکس گونه اپوزيسيون ايران هست؟  من فکر ميکنم چنين راه حلي وجود دارد:

 

طرح من،  آغاز يک ابتکار جديد در سازمان ملل است، که تا زماني که نقض حقوق بشر در جمهوري اسلامي ادامه يابد، هر شرکتي که با ايران معامله ميکند، موظف شود 50% سود عايد از پروژه هاي ايران خود را، به صندوقي که در سازمان ملل ايجاد شود بپردازد، که آن پول براي هدف تأمين پشتيباني مالي مقاومت ايران تخصيص يابد.

 

البته کماکان همه تقلب هائي که در تحريم ميبينيم، در موقع دريافت از شرکت ها در اين ابتکار هم خواهيم ديد، و تقلب هائي نظير آنچه لابي ايست هاي جمهوري اسلامي براي تطهير نقض هاي حقوق بشر توسط جمهوري اسلامي ميکنند،  کماکان وجود خواهند داشت  اما نکته خوب در اين طرح اين واقعيت است که افراد صادق اپوزيسيون ايران، ديگر مثل حالت تحريم  امروز احساس نميکنند که کوشش آنها دارد غذا رساندن به يک نوزاد ايراني را مانع شود،  که بخاطر سؤ تغذيه ميتواند به مرگ کودک بيانجامد، و در نيتيجه ديگر گول تبليغات لابي ايست هاي جمهوري اسلامي را نخواهند خورد، زماني که جامعه بين المللي مدتهاست آماده است با موضوع نقض حقوق بشر توسط جمهوري اسلامي برخورد کند.

 

اپوزيسيون ايران به اين شکل تقويت ميشود، وقتيکه خمس و زکاتي براي کمک به اپوزيسيون مستقل ايران،  در همه اين سالها وجود نداشته است، و مضافأ اينکه دريافت اين در آمد از طرف اپوزيسيون ايران مشروعيت دارد، چرا که از بازرگاني مرتبط به ايران است،  و اپوزيسيون ايران سالهاست از منابع مالي درآمد ايران، بوسيله جمهوري اسلامي محروم شده است، و  دريافت بخشي از اين عايدات ايران به اين شکل کاملأ مشروع است.

 

ديگر آنکه وجود اپوزيسيون قوي ايراني،  باين معني خواهد بود، که جمهوري اسلامي نميتواند مثل امروز، براحتي به کانادا پاسخ دهد که حاضر نيست جسد زهرا کاظمي را براي کالبد شکافي تحويل دهد، و کانادا هم درمقابل اين انتخاب قرار گرفته، که يا به دفاع از شهروند خود وفادار بماند،  و روابط خود را با جمهوري اسلامي قطع کرده  و تحريم برقرار کند، و يا آنکه ملاحظات تجاري آندولت را در اتخاذ چنين تصميمي مردد کند.

 

البته ابتکار ايجاد چنين صندوق سازمان ملل،  کار ساده اي نيست، نه فقط بخاطر سختي دريافت 50% سود شرکتها از درآمد کارشان با جمهوري اسلامي، بلکه بويژه انجام وظيفه تعيين اينکه چه نيروهائي حق شان است که  کمک از اين صندوق دريافت کنند.  و دوباره نظير تمام موارد ديگر کوششهاي براي حقوق بشر، نظير تعيين موارد کار دفاعي، سازمانهائي نظير عفو بين الملل، ديدبان حقوق بشر، ACLU، و تشکيلاتهاي هاي مشابه، ميتوانند به اين کوششها به سازمان ملل ياري کنند، و انجام همه اين ها اقدامات هم،  بصورت *باز* و علني و بدون هرگونه *قيد* و بند.

 

 

به اميد جمهوری آينده نگر فدرال، دموکراتيک، و سکولار در ايران

 

سام قندچی، ناشر و سردبير

ايرانسکوپ

http://www.iranscope.com

1  ارديبهشت 1384

April 21, 2005

 

 

مقالات مرتبط:

http://www.ghandchi.com/index-Page4.html

 

 

--------------------------------------------------------- 

مقالات تئوريک

http://www.ghandchi.com

 

فهرست مقالات

http://www.ghandchi.com/SelectedArticles.html

 

 

 

Web ghandchi.com