رهبری احزاب اصلاح طلب توسط اعضای سکولار به
چالش کشیده می شود، ویرایش دوم با یادی از دکتر هنگامه شهیدی
سام قندچی
http://www.ghandchi.com/1948-chaleshe-eslahtaalabi.htm
پی نوشت 10 مردادماه 1397: نوشته زیر در سوم اسفندماه 1396 به رشته تحریر در آمده اما امروز که بیش از یکماه از بازداشت خانم دکتر هنگامه شهیدی* می گذرد و خیزش تازه ای در اصفهان، کرج و شیراز آغاز شده، حقیقت بحث این نوشتار بیشتر آشکار شده است: https://goo.gl/ctb35Z
واقعیت این است که بعد از اعدام اعضای مجاهدین در سال 1360 اساساً بخش مهمی از اپوزیسیون ایران برای بقای خود در احزاب اصلاح طلب مأوایی یافتند. در دهه های 60، 70، 80، و حتی در آغاز دهه 1390 احزاب اصلاح طلب تنها سازمانهای سیاسی علنی در ایران بوده و هستند و البته بهای این موقعیت ویژه آنها همکاری اکثریت رهبران احزاب اصلاح طلب با جنایات این سالها و از جمله همکاری با رژیم در قتل عام سال 1367 زندانیان سیاسی بود (1). در جنبش سبز در پایان دهه 80 رهبران احزاب اصلاح طلب برای نخستین بار مجبور شدند از حرکت اعضایی که در واقع سکولار بودند و خواهان پایان دادن به جمهوری اسلامی، حمایت کنند و جنایات کهریزک واکنش رژیم به حرکت این دسته از اعضا این احزاب بود و رهبرانی حتی در سطح بالا نظیر میرحسین موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد مجبور شدند که به خواستهای این اعضا توجه کنند هرچند همچنان به جمهوری اسلامی متعهد ماندند و به همین دلیل در آن روزهای دادگاه های استالینی، رهبران احزاب اصلاح طلب اعدام نشدند و سه رهبر عالیرتبه اصلاح طلبان نیز به دادگاه برده نشدند تا به زندان نیافتند و برایشان حصر خانگی تعیین شد که توافقی بود بین رژیم و در رأس آن آیت الله خامنه ای و شخص میرحسین موسوی و احتمالاً واسطه این توافق هم مرحوم آیت الله علی اکبر هاشمی رفسنجانی بود. به هر حال گرچه اساساً رهبران احزاب اصلاح طلب و بویژه دو حزب مشارکت و اعتماد ملی ابداً سکولار نبوده و معتقد به حکومت اسلامی بودند، اما در جنبش سبز 1388 وادار شدند به خواستهای اکثریت اعضای این دو حزب که سکولار هستند اما به ناچار این احزاب را انتخاب کرده اند، پاسخگو باشند وگرنه یا اکثریت این اعضا علیه رهبری اصلاح طلبان بلند شده و حزب های متبوع خود را ترک می کردند و به فعالیت مخفی روی می آوردند و یا که پاسیو می شدند، و انتخاب دیگر اعضا نیز به چالش کشیدن رهبران موجود و گزینش رهبری سکولار برای این احزاب بود که خصلت این احزاب را عوض می کرد. در واقع ایجاد حزب اتحاد ملت ایران اسلامی (2) در مردادماه 1394 جلوگیری از چنین عاقبتی بود و آن حزب توانست با برگزیدن رهبرانی نظیر سید عمادالدین خاتمی ملقب به خاتمی دوم (3) که اساساً با چهره ای پروفشنال به پیش آمده، اعضای سکولار حزب را راضی کند هر چند هنوز رهبری بالا در دست امثال آقای علی شکوری راد (4) است. حالا بعد از خیزش 96 دیگر این سکولاریسم نیم بند حزب اتحاد ملت ایران اسلامی پاسخگوی درخواستهای اعضا از این احزاب اصلاح طلب و مشخصاً حزب اتحاد ملت ایران اسلامی با این نام مسخره اش نیست که ملت ایران را به اسلامی و غیر اسلامی تجزیه می کند، و در نتیجه وقت آن رسیده که اعضا حزب، رهبری ضدسکولار را کنار زده و رهبرانی متعهد به سکولار دموکراسی برای خود انتخاب کنند وگرنه چاره ای جز پیوستن به تشکیلاتهای سکولار موجود یا ایجاد حزبی سکولار ندارند (5). در واقع با طرد اصلاح طلبی در خیزش 96 (6)، این طرد اصلاح طلبی به سرعت در حال تطور در ایران است و آقای محمود احمدی نژاد تلاش دارد از ریزش احزاب اصلاح طلب به نفع خود استفاده کند و به همین دلیل تمرکز تبلیغات خود را بر خواستهای سکولار در رژیم اسلامزده ایران قرار داده است. واقعیت این است که خیزش 96 گفتمان اصلی جامعه ایران را به سکولار دموکراسی تغییر داده (7) و این تغییر آنقدر سریع اتفاق افتاده که هنوز نه تنها دست اندرکاران احزاب اصلاح طلب بلکه ناظران بیرونی آنها در مطبوعات در داخل و خارج کشور هنوز با عینک 35 سال پیش به احزاب اصلاح طلب می نگرند، در حالیکه نه ایران دیگر آن ایران است و نه اعضای این احزاب خواستهایشان به چند موضوع مدنی محدود مانده و به روشنی بویژه پس از سقوط داعش در خاورمیانه، خواست پایان دادن به حکومت اسلامگرا برای مردم ایران و از جمله اکثریت اعضای احزاب اصلاح طلب که سکولارند، مطرح است و به همین دلیل آقای حسن روحانی طرح همه پرسی را مطرح می کند و دیگرانی که با چراغ سبز او به حرکت افتاده اند به روشنی دموکراسی سکولار را در فراخوان خود مطرح می کنند و امثال آقای محمود احمدی نژاد می خواهند با برنامه ای مشابه رقابت کنند، نه آنکه نظیر نادانانی همچون آیت الله احمد علم الهدی و دامادشان حجت الاسلام ابراهیم رییسی فکر کنند که این غول سکولاریسم که از بطری بیرون آمده را می توان با ارعاب و تهدید به بطری بازگرداند. خود آیت الله احمد علم الهدی (8) است که نه تنها با راه انداختن تظاهرات مشهد در هفتم دی ماه به کاهدون زد، بلکه با ترفند های اینگونه بیشتر و بیشتر بی آبرو شده است و حتی دیناسورهای جامعه روحانیت ایران از ایشان و دامادشان حجت الاسلام ابراهیم رییسی (9)، حساب خود را جدا می کنند و این فاصله گیری از دیناسورهای جامعه روحانیت مختص آقای محمود احمدی نژاد (10) نیست. "انقلاب 21 ایران" (11) دو ماه است که شروع شده و حتی آقای محمود احمدی نژاد این واقعیت را فهمیده است و مطمئناً اعضای سکولار احزاب اصلاح طلب که اکثریت آن احزاب را تشکیل می دهند مدت طولانی منتظر رهبرانی که هنوز در دنیای 35 سال پیش سیر می کنند، نخواهند ماند.
به امید
جمهوری
آینده نگر
دموکراتیک
و سکولار در ایران
سام قندچی
سایت آینده نگر ایرانسکوپ
http://www.ghandchi.com
سوم اسفند ماه 1396
February 22, 2018
پانویس:
1. چند کلمه درباره براندازان و اصلاح طلبان
http://www.ghandchi.com/929-barandaazaan.htm
2. آینده نگر ها و حزب اتحاد ملت ایران اسلامی
http://www.ghandchi.com/989-futurists-hezbe-etehad.htm
3. آیا آینده نگرهای ایران امیدشان به خاتمی دوم است
http://www.ghandchi.com/1658-khatami-dovvom.htm
4. آقای شکوری راد مشکل شما اصلاح طلبان این نیست که
کاندیدای شما در حصر است
http://www.ghandchi.com/1718-ali-shakouri-rad.htm
5. حزب سکولار دموکرات ایرانیان- آینده نگر
https://sites.google.com/site/futuristparty
6. خیزش 96
https://goo.gl/QmJPYV
7. خیزش 96 گفتمان مرکزی جامعه ایران را عوض کرده است
http://www.ghandchi.com/1938-enghelabe21iran.htm
8. آیت الله احمد علم الهدی
9. حجت الاسلام ابراهیم رییسی
10. محمود احمدی نژاد
11. "انقلاب 21 ایران"
https://goo.gl/ZNB82J
متون برگزیده
http://featured.ghandchi.com